Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
atom
U
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atoms
U
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
atomic
U
تجزیه ناپذیر
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
inseparably
U
بطور تجزیه ناپذیر
atoms
U
قلم تجزیه ناپذیر
individuum
U
هستی تجزیه ناپذیر
atom
U
قلم تجزیه ناپذیر
invulnerable
U
زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
least
U
کوچکترین
juniority
U
کوچکترین
least squares
U
کوچکترین مربعات
minims
U
کوچکترین ذره
minim
U
کوچکترین ذره
minimum
U
کوچکترین مقدار چیزی
lowest common multiple
U
کوچکترین مضرب مشترک
biting angle
U
کوچکترین زاویه اصابت
irrevocably
U
بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
floppy disk
U
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy
U
کوچکترین فضا روی دیسک
floppies
U
کوچکترین فضا روی دیسک
taxeme
U
کوچکترین واحد ساختمان لغوی
floppy discs
U
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disks
U
کوچکترین فضا روی دیسک
penny
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
pennies
U
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
taxeme
U
کوچکترین قسمت صرف ونحوی کلمه
azimuth resolution
U
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
light quantum
U
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
circular dispersion
U
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
elements
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
bit
U
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
bits
U
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
element
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
unit cell
U
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
colours
U
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour
U
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
available
U
کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
element
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
picture
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture element
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
U
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel
U
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
spectrophotometry
U
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
ascended
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascends
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend
U
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
morpheme
U
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
imperviable
U
نم ناپذیر
watertight
U
اب ناپذیر
unchallenged
U
بحث ناپذیر
waterproofed
U
نم ناپذیر
waterproof
U
نم ناپذیر
inappeasable
U
ناپذیر
waterproofs
U
نم ناپذیر
imperviable
U
سرایت ناپذیر
nondescript
U
وصف ناپذیر
inappealable
U
پژوهش ناپذیر
achromic
U
رنگ ناپذیر
inappellable
U
پژوهش ناپذیر
inalterable
U
تغییر ناپذیر
incompressible
U
فشار ناپذیر
incoercible
U
انقباض ناپذیر
incompressible
U
تراکم ناپذیر
incommutably
U
تبدیل ناپذیر
incommutable
U
تخفیف ناپذیر
incommutable
U
استحاله ناپذیر
incodensable
U
انقباض ناپذیر
indescribable
U
وصف ناپذیر
incommensurable
U
مقایسه ناپذیر
incommensurable
U
سنجش ناپذیر
impenitent
U
توبه ناپذیر
impartible
U
بخش ناپذیر
unassailable
U
یورش ناپذیر
invincible
U
شکست ناپذیر
deathless
U
فنا ناپذیر
incorrigible
U
اصلاح ناپذیر
irredeemable
U
پایان ناپذیر
indefatigable
U
خستگی ناپذیر
achromatic
U
رنگ ناپذیر
air proof
U
هوا ناپذیر
indestructible
U
فنا ناپذیر
irreparable
U
جبران ناپذیر
drainless
U
خستگی ناپذیر
ego alien
U
خود ناپذیر
immitigable
U
تخفیف ناپذیر
immiscible
U
امتزاج ناپذیر
immiscible
U
امیزش ناپذیر
indefectible
U
خلل ناپذیر
unwearying
U
خستگی ناپذیر
fatigueless
U
خستگی ناپذیر
exhautless
U
خستگی ناپذیر
engrained
U
چاره ناپذیر
beyond bearing
U
تحمل ناپذیر
inconvertible
U
مبادله ناپذیر
sure-fire
U
شکست ناپذیر
waterproof wire
U
سیم نم ناپذیر
water proof
U
رطوبت ناپذیر
untouchability
U
لمس ناپذیر
unsearchable
U
کاوش ناپذیر
unobjectionable
U
اعتراض ناپذیر
uninflammable
U
اشتعال ناپذیر
undecidable
U
تصمیم ناپذیر
unconquerable
U
تسخیر ناپذیر
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
unchangeable
U
تغییر ناپذیر
unappeasable
U
استمالت ناپذیر
unappealabe
U
پژوهش ناپذیر
stainless
U
زنگ ناپذیر
unfeasible
<adj.>
U
انجام ناپذیر
inexecutable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
impossible
[colloquial]
<adj.>
U
تحمل ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
impracticable
<adj.>
U
انجام ناپذیر
spanless
U
پیمایش ناپذیر
sateless
U
سیری ناپذیر
inscrvtable
U
تفحص ناپذیر
inirritable
U
تحریک ناپذیر
inextinguishably
U
بطورتسکین ناپذیر
inexplorable
U
کاوش ناپذیر
inexhaustibly
U
بطورپایان ناپذیر
inexcitable
U
هیجان ناپذیر
ineludible
U
گریز ناپذیر
indubious
U
تردید ناپذیر
indisributable
U
بخش ناپذیر
indispansably
U
بطورچاره ناپذیر
indisciplinable
U
انظباط ناپذیر
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
indefeasible
U
بطلان ناپذیر
indefeasible
U
فسخ ناپذیر
indecomposable
U
فساد ناپذیر
insol
U
انحلال ناپذیر
insusceptible
U
تایید ناپذیر
intangibly
U
بطورلمس ناپذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
raintight
U
باران ناپذیر
unchallenged
U
انکار ناپذیر
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
non descript
U
تشریح ناپذیر
non descript
U
وصف ناپذیر
nanoaddressable
U
نشانی ناپذیر
joiner door
U
دربهای اب ناپذیر
irriversible
U
برگشت ناپذیر
irresistable
U
مقاومت ناپذیر
irremissible
U
اغماض ناپذیر
irrecoverably
U
بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable
U
جبران ناپذیر
irrecocilably
U
بطوروفق ناپذیر
ireversible
U
تغییر ناپذیر
invariant
U
تغییر ناپذیر
incorruptibly
U
بطورفساد ناپذیر
overpowering
U
مقاومت ناپذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
adamantly
U
تزلزل ناپذیر
inconsolable
U
دلداری ناپذیر
unaccountably
U
توضیح ناپذیر
intolerable
U
تحمل ناپذیر
unavoidable
U
چاره ناپذیر
insupportable
U
تحمل ناپذیر
irrevocably
U
بطورفسخ ناپذیر
imperturbable
U
تزلزل ناپذیر
integral
U
جدایی ناپذیر
intangible
U
لمس ناپذیر
inflexible
U
انحناء ناپذیر
impregnable
U
رسوخ ناپذیر
immobile
U
جنبش ناپذیر
undeniable
U
انکار ناپذیر
undeniably
U
انکار ناپذیر
inaccessible
U
ارتباط ناپذیر
inconsolably
U
دلداری ناپذیر
inconceivable
U
تصور ناپذیر
adamant
U
تزلزل ناپذیر
impassive
U
تالم ناپذیر
unexceptionable
U
استثناء ناپذیر
unanswerable
U
جواب ناپذیر
interminable
U
پایان ناپذیر
immortal
U
فنا ناپذیر
unceasing
U
پایان ناپذیر
insufferable
U
تحمل ناپذیر
unaccountable
U
توضیح ناپذیر
inseparable
U
تفکیک ناپذیر
unceasing
U
ایست ناپذیر
inscrutable
U
نفوذ ناپذیر
uncontrollable
U
کنترل ناپذیر
uncontrollably
U
کنترل ناپذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com