English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
layer depth U که در ان سرعت صوت به حداکثر می رسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sprint U با حداکثر سرعت دویدن
sprinted U با حداکثر سرعت دویدن
sprints U با حداکثر سرعت دویدن
brush U به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brushes U به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
speed limit U حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limits U حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
endurance time U سرعت حداکثر مداوم
flat out U حداکثر سرعت
flank speed U حداکثر سرعت
flank speed U حداکثر سرعت قایق
full speed U حداکثر سرعت
hard charge U بشدت و حداکثر سرعت راندن
hull speed U حداکثر سرعت نظری قایق
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
maximum speed U حداکثر سرعت
peak speed U حداکثر سرعت
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
pron to U با حداکثر سرعت ممکن
supercharge U خرجی که حداکثر سرعت ابتدایی با ان بدست می اید
Other Matches
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
maximal U حداکثر
uttermost U حداکثر
endurance U حداکثر
outside U حداکثر
outsides U حداکثر
peaking U حداکثر
peaks U حداکثر
maximum U حداکثر
peak U حداکثر
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
maximum limited stress U تنش حداکثر
optimum height U حداکثر ارتفاع
maximum load U بار حداکثر
maximum value U مقدار حداکثر
relative maximum U حداکثر نسبی
peak demand U حداکثر تقاضا
peak load U حداکثر بار
maximum duration U زمان حداکثر
maximum efficiency U حداکثر کارائی
price ceilings U حداکثر قیمت
maximum efficiency U راندمان حداکثر
maximum energy U انرژی حداکثر
wage ceiling U حداکثر دستمزد
maximum frequency U فرکانس حداکثر
peak voltage U ولتاژ حداکثر
maximum gain U تقویت حداکثر
peak output U حداکثر تولید
peak load U بار حداکثر
maximum thermometer U گرماسنج حداکثر
submaximal U زیر حداکثر
maximum performance U عملکرد حداکثر
maximum performance U کارایی حداکثر
maximum power demand U مصرف حداکثر
maximum price U حداکثر بها
maximum profit U حداکثر سود
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
maximum ratings U مقدار حداکثر
maximum work U کار حداکثر
payload U حداکثر بار
payloads U حداکثر بار
supercharge U خرج حداکثر
peaks U حداکثر کاکل
maximum moment U حداکثر لنگر
maximum of intensity U حداکثر شدت
maximum slope U حداکثر شیب
maximum output U خروجی حداکثر
peaking U حداکثر کاکل
peak U حداکثر کاکل
high tide U حداکثر مد دریا
maximum capacity U فرفیت حداکثر
full bore U حداکثر تلاش
global maximum U حداکثر مطلق
maximum deflection U انحراف حداکثر
high tides U حداکثر مد دریا
maximum amplitude U دامنه حداکثر
intensity maximum U حداکثر شدت
maximal U وابسته به حداکثر
peak current U جریان حداکثر
maximum available powere U توان حداکثر
maximization U به حداکثر رسانیدن
maximum deviation U انحراف حداکثر
maximum demand U بار حداکثر
maximum detector U اشکارساز حداکثر
maximum density U حداکثر تراکم
maximum current U جریان حداکثر
maximum reverse r.m.s. voltage U ولتاژ سد موثر حداکثر
maximum scattering angle U زاویه پراکندگی حداکثر
maximum sound pressure U فشار صوت حداکثر
maximum in power gain U تقویت قدرت حداکثر
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
maximum ratings U مقدار نامی حداکثر
marginal U حداکثر نزدیک به انتها
maximum output voltage U ولتاژ خروجی حداکثر
traffic peak U حداکثر عبور و مرور
extreme U حداکثر درمنتهی الیه
breaking load U حداکثر تحمل بار
maximum power operation U کار با توان حداکثر
maximum permissible load U بار مجاز حداکثر
maximum power gain U تقویت توان حداکثر
maximum permissible voltage U ولتاژ مجاز حداکثر
maximum probility detection U تعیین احتمال حداکثر
utmost U منتهای کوشش حداکثر
high run U حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
maximum wavelength U طول موج حداکثر
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
maxvo U حداکثر توان هوازی
low tide U حداکثر جذر دریا
high water U حداکثر ارتفاع اب مد دریا
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
principle of miximum overlap U اصل حداکثر همپوشانی
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
ceiling price U حداکثر قیمت قانونی
ceiling prices U حداکثر قیمت قانونی
full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
at full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
maximum take off weight U حداکثر وزن برخاستن
profit maximization U به حداکثر رسانیدن سود
maximum modulating frequency U فرکانس حداکثر مدولاسیون
maximum operating voltage U ولتاژ کار حداکثر
maximum allowable concentration U حداکثر غلظت مجاز
maximum current rating U جریان نامی حداکثر
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
maximum light transmission U انتقال نور حداکثر
maximum natality U حداکثر زاد و ولد
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
maximum liklihood method U روش حداکثر احتمال
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
maximum control current U جریان کنترل حداکثر
utmost good faith U حداکثر حسن نیت
utility maximization U به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
maximum load U بار گذاری حداکثر
maximum gate trigger current U جریان احتراق حداکثر
maximum flexibility U خمش پذیری حداکثر
ultimate bearing capacity U حداکثر فشار متحمل پی
maximum gate trigger voltage U ولتاژ احتراق حداکثر
maximum direction finding U جهت یابی حداکثر
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
maximum input frequency U فرکانس ورودی حداکثر
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
deadweight tonnage U حداکثر تناژ وسیله نقلیه
maximum surface temperature U درجه حرارت سطحی حداکثر
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
maximum forward r.m.s. on state current U جریان رفت موثر حداکثر
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
maximum r.m.s. on state current U جریان رفت موثر حداکثر
maximum likelihood method U روش حداکثر درست نمایی
payload U حداکثر قابلیت حمل بار
great tropic range U حداکثر اختلاف جذر و مداستوایی
payloads U حداکثر قابلیت حمل بار
powered U حداکثر تلاش در کمترین زمان
throughput U حداکثر فرفیت میزان محصول
powering U حداکثر تلاش در کمترین زمان
maximum recording attachment U دستگاه ضبط کننده حداکثر
maximum range U حداکثر برد جنگ افزار
in the groove <idiom> U حداکثر کار را انجام دادن
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
ramp weight U حداکثر وزن ممکن هواپیما
maximum powerpoint voltage U ولتاژ در نقطه توان حداکثر
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
maximum power point current U جریان در نقطه توان حداکثر
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
maximum scale value U مقدار درجه بندی حداکثر
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
ultimate compressive strength U حداکثر مقاومت دربرابر فشار
wall up U رسیدن موج به حداکثر اوج
maximum current circuit breaker U کلید قطع کننده جریان حداکثر
to rack rent U حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
mean distance U فاصله حداکثر وحداقل سیاره از قمر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com