English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
junk U کهنه و کم ارزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
weatherworn U کهنه
lint U کهنه
stale U کهنه
olden U کهنه
by gone U کهنه
pokey U کهنه
dossil U کهنه
dowdy U کهنه
obsolescence U کهنه گی
out of d. U کهنه
tacky U کهنه
trite U کهنه
behindhand U کهنه
worn out U کهنه
poky U کهنه
mucid U کهنه
pokiest U کهنه
old-fashioned U کهنه
pokier U کهنه
rungs U کهنه
run-down U کهنه
worn-out U کهنه
musty U کهنه
fustier U کهنه
fustiest U کهنه
fusty U کهنه
rag U کهنه
crusted U کهنه
rags U کهنه
obsolete U کهنه
tatters U کهنه
run down U کهنه
knacker U کهنه خر
archaic U کهنه
antiquated U کهنه
worm eaten U کهنه
age old U کهنه
age-old U کهنه
antique U کهنه
wads U کهنه
trity U کهنه
wadding U کهنه
obsolescent U کهنه
timeworn U کهنه
gray U کهنه
fogram U کهنه
antiques U کهنه
ragged U کهنه
kettle holder U کهنه
outworn U کهنه
ragman U کهنه خر
weatherbeaten U کهنه
wad U کهنه
behind the times U کهنه
shabbly U کهنه
wash linen U کهنه فرفشویی
veteran U کهنه سرباز
veteran U کهنه کار
fuddy-duddy U کهنه اندیش
old-timers U کهنه کار
aging U کهنه شدن
veterans U کهنه سرباز
fuddy-duddies U کهنه اندیش
dodoes U کهنه پسند
dodo U کهنه پسند
ogygian U بسیار کهنه
lint U کهنه فتیله
veterans U کهنه کار
wall rue U سداب کهنه
dodos U کهنه پسند
superannuated U زیاد کهنه
obscurantism U کهنه پرستی
old timer U کهنه کار
old-timer U کهنه کار
the old world U جهان کهنه
old U کهنه کار
old U پیرانه کهنه
older U پیرانه کهنه
oldest U کهنه کار
oldest U پیرانه کهنه
duds U رخت کهنه
unworn U کهنه نشده
shabby U کهنه ژنده
shabbiest U کهنه ژنده
superannuate U کهنه شدن
antiquate U کهنه کردن
back number U شماره کهنه
back number U چیز کهنه
back numbers U شماره کهنه
back numbers U چیز کهنه
Neanderthal U خیلی کهنه
codex U دستخط کهنه
older U کهنه کار
pseudo archaic U کهنه نما
fripperer U کهنه فروش
fripper U کهنه فروش
boneman U کهنه فروش
rag picker U کهنه برچین
ragman U کهنه فروش
shabbier U کهنه ژنده
aging U کهنه کردن
wads U کهنه نمد
stale joke U جوک کهنه
rag U کهنه شدن
age U کهنه کردن
ages U کهنه کردن
fogyish U کهنه پرست
fogyism U کهنه پرستی
rags U کهنه شدن
duddy U کهنه پوش
duddie U کهنه پوش
wad U کهنه نمد
mouldy U کهنه وفاسد
thread bare U فرش کهنه
old wool U پشم کهنه
ancient U کهن کهنه
sour dough U کهنه کار
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
hunkerism U کهنه پرستی
dabbed U کهنه را نم زدن
dab U کهنه را نم زدن
unreconstructed U کهنه پرست
uptight U کهنه پرست
green meat U گوشت کهنه
obsolesce U کهنه شدن
dabs U کهنه را نم زدن
dead U منسوخ کهنه
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
trade something in <idiom> U تعویض وسایل کهنه
stager U ادم کهنه کار
hach U زیاداستعمال کردن کهنه
sea dog U ملوان کهنه کار
paleology U دانش چیزهای کهنه
passe U کهنه مسلک گذشته
back out U کهنه و فرسوده شدن
he has seen sevice U کهنه کار است
ragpicker U کهنه و ژنده جمع کن
bric a brac U اشیاء کهنه وعتیقه
knackery U جنس بنجل و کهنه
outwear U کهنه شدن گذراندن
glass cloth U کهنه شیشه پاک کن
wear out U کهنه و فرسوده شدن
bibliopolism U فروش کتابهای کهنه
to pick rags U کهنه برچینی کردن
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
dishcloth U کهنه فرف شویی
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
dishcloths U کهنه فرف شویی
antediluvian U ادم کهنه پرست
vets U بیطاری کردن کهنه سرباز
bibliopoly U فروش کتابهای کهنه یاعتیق
vet U بیطاری کردن کهنه سرباز
ragbag U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
ragbags U کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
well-worn U زیاد کار کرده کهنه
well worn U زیاد کار کرده کهنه
snot rag U کهنه بینی پاک کنی
junk U طناب کهنه کاغذ پاره
vetted U بیطاری کردن کهنه سرباز
fossilises U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
jalopies U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
jalopy U اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fossilising U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
age U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
She's quite a back number. <idiom> U او [زن] آدم کهنه فکری است.
demode U ازمد افتاده کهنه شده
fossilised U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
old fashioned U کهنه پرست محافظه کار
Old clothes ( houses ) . U لباس ( خانه های) کهنه
fossilizes U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilize U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
dish towel U کهنه فرف خشک کنی
modified stock car U اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
ages U : پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
fossilizing U سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com