Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
boneman
U
کهنه فروش
fripper
U
کهنه فروش
fripperer
U
کهنه فروش
ragman
U
کهنه فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bibliopolism
U
فروش کتابهای کهنه
bibliopoly
U
فروش کتابهای کهنه یاعتیق
Other Matches
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
clout
U
پارچه کهنه کهنه
clouted
U
پارچه کهنه کهنه
clouts
U
پارچه کهنه کهنه
clouting
U
پارچه کهنه کهنه
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
pokier
U
کهنه
run-down
U
کهنه
wads
U
کهنه
shabbly
U
کهنه
wad
U
کهنه
run down
U
کهنه
obsolescence
U
کهنه گی
tatters
U
کهنه
stale
U
کهنه
rungs
U
کهنه
worn-out
U
کهنه
mucid
U
کهنه
crusted
U
کهنه
pokiest
U
کهنه
knacker
U
کهنه خر
kettle holder
U
کهنه
poky
U
کهنه
worn out
U
کهنه
tacky
U
کهنه
fustiest
U
کهنه
fogram
U
کهنه
fusty
U
کهنه
obsolete
U
کهنه
dossil
U
کهنه
ragman
U
کهنه خر
pokey
U
کهنه
rags
U
کهنه
musty
U
کهنه
rag
U
کهنه
out of d.
U
کهنه
gray
U
کهنه
trity
U
کهنه
by gone
U
کهنه
olden
U
کهنه
weatherbeaten
U
کهنه
trite
U
کهنه
antique
U
کهنه
antiques
U
کهنه
behindhand
U
کهنه
old-fashioned
U
کهنه
archaic
U
کهنه
timeworn
U
کهنه
obsolescent
U
کهنه
antiquated
U
کهنه
wadding
U
کهنه
ragged
U
کهنه
age-old
U
کهنه
age old
U
کهنه
outworn
U
کهنه
dowdy
U
کهنه
weatherworn
U
کهنه
worm eaten
U
کهنه
fustier
U
کهنه
behind the times
U
کهنه
lint
U
کهنه
old
U
کهنه کار
ancient
U
کهن کهنه
older
U
کهنه کار
old
U
پیرانه کهنه
superannuated
U
زیاد کهنه
fogyism
U
کهنه پرستی
shabbiest
U
کهنه ژنده
old-timers
U
کهنه کار
old-timer
U
کهنه کار
older
U
پیرانه کهنه
fogyish
U
کهنه پرست
oldest
U
کهنه کار
back number
U
چیز کهنه
back numbers
U
شماره کهنه
back numbers
U
چیز کهنه
antiquate
U
کهنه کردن
Neanderthal
U
خیلی کهنه
obscurantism
U
کهنه پرستی
duds
U
رخت کهنه
shabby
U
کهنه ژنده
veteran
U
کهنه سرباز
duddie
U
کهنه پوش
duddy
U
کهنه پوش
shabbier
U
کهنه ژنده
old timer
U
کهنه کار
oldest
U
پیرانه کهنه
codex
U
دستخط کهنه
back number
U
شماره کهنه
ages
U
کهنه کردن
age
U
کهنه کردن
veteran
U
کهنه کار
veterans
U
کهنه کار
veterans
U
کهنه سرباز
A pair of old pants ( trousers ) .
U
یک شلوار کهنه
lint
U
کهنه فتیله
unreconstructed
U
کهنه پرست
dead
U
منسوخ کهنه
aging
U
کهنه شدن
dab
U
کهنه را نم زدن
dabbed
U
کهنه را نم زدن
dabs
U
کهنه را نم زدن
sour dough
U
کهنه کار
aging
U
کهنه کردن
thread bare
U
فرش کهنه
old wool
U
پشم کهنه
stale joke
U
جوک کهنه
fuddy-duddy
U
کهنه اندیش
fuddy-duddies
U
کهنه اندیش
wads
U
کهنه نمد
superannuate
U
کهنه شدن
rags
U
کهنه شدن
rag picker
U
کهنه برچین
pseudo archaic
U
کهنه نما
rag
U
کهنه شدن
ogygian
U
بسیار کهنه
obsolesce
U
کهنه شدن
mouldy
U
کهنه وفاسد
hunkerism
U
کهنه پرستی
wad
U
کهنه نمد
the old world
U
جهان کهنه
unworn
U
کهنه نشده
dodos
U
کهنه پسند
dodoes
U
کهنه پسند
dodo
U
کهنه پسند
uptight
U
کهنه پرست
junk
U
کهنه و کم ارزش
wash linen
U
کهنه فرفشویی
wall rue
U
سداب کهنه
green meat
U
گوشت کهنه
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
tampon
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
to pick rags
U
کهنه برچینی کردن
tampons
U
پنبه یا کهنه قاعدگی
stager
U
ادم کهنه کار
hach
U
زیاداستعمال کردن کهنه
he has seen sevice
U
کهنه کار است
knackery
U
جنس بنجل و کهنه
one nails drives another
U
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
outwear
U
کهنه شدن گذراندن
paleology
U
دانش چیزهای کهنه
passe
U
کهنه مسلک گذشته
ragpicker
U
کهنه و ژنده جمع کن
trade something in
<idiom>
U
تعویض وسایل کهنه
antediluvian
U
ادم کهنه پرست
sea dog
U
ملوان کهنه کار
wear out
U
کهنه و فرسوده شدن
glass cloth
U
کهنه شیشه پاک کن
Antiguated
U
آنتیک ،کهنه،قدیمی
dishcloth
U
کهنه فرف شویی
back out
U
کهنه و فرسوده شدن
bric a brac
U
اشیاء کهنه وعتیقه
dishcloths
U
کهنه فرف شویی
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
junk
U
طناب کهنه کاغذ پاره
veteran skill
U
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
God bless
[you]
!
U
خدا حافظ
[واژه کهنه]
Old clothes ( houses ) .
U
لباس ( خانه های) کهنه
fossilised
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
ages
U
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
She's quite a back number.
<idiom>
U
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
fossilizes
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilizing
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
age
U
: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
fossilize
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilising
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilises
U
سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
jalopy
U
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
he is a past master in
U
او در استاد یا کهنه کار است
well worn
U
زیاد کار کرده کهنه
dish towel
U
کهنه فرف خشک کنی
demode
U
ازمد افتاده کهنه شده
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
ragbags
U
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
ragbag
U
کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
well-worn
U
زیاد کار کرده کهنه
modified stock car
U
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
old fashioned
U
کهنه پرست محافظه کار
vet
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
vets
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
snot rag
U
کهنه بینی پاک کنی
vetted
U
بیطاری کردن کهنه سرباز
jalopies
U
اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
fin de siecle
U
وابسته به اخرقرن نوزدهم کهنه شونده
shopworn
U
کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
mossyback
U
ادم کهنه پرست یا محافظه کار
The old paper money is called in.
U
اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com