English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8740 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conserve U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put up U کنسرو کردن
put-up U کنسرو کردن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
conserve U کنسرو
conserved U کنسرو
forcemeat U کنسرو
conserving U کنسرو
conserves U کنسرو
tin fish U ماهی کنسرو
tinned U کنسرو شدن
sardines U ماهیهای کنسرو شده
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
canneries U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
cannery U کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
administering U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
process U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
bill U تهیه کردن صورتحساب
process U تهیه و تولید کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
gets U تهیه کردن فهمیدن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
get U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
programme U برنامه تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
enable U تهیه کردن برای
harness U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
funded U تهیه وجه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
drafted U تهیه کردن پیش نویس
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
cans U قوطی قوطی کنسرو
canning U قوطی قوطی کنسرو
can U قوطی قوطی کنسرو
purveying U تهیه
ministration U تهیه
supplied U تهیه
purvey U تهیه
purveyed U تهیه
provision U تهیه
purveys U تهیه
supply U تهیه
preparation U تهیه
supplying U تهیه
seating U تهیه جا
counter preparation U ضد تهیه
housing U تهیه جا
procurement U تهیه
off hand U بی تهیه
preparations U تهیه
preparatorily U بعنوان تهیه
placement U تهیه کار
preparation U اتش تهیه
counter preparation U تیر ضد تهیه
preparation U تهیه و ارایش
placements U تهیه شغل
on the stocks U د رشرف تهیه
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
lighting feeder U تهیه روشنایی
preparator U تهیه کننده
laid on <past-p.> U تهیه شده
provisionment U تهیه خواربار
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com