English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electron deceleration U کندی حرکت الکترون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
sluggishness U کندی
backing U کندی
retardation U کندی
pointlessness U کندی
lag U کندی
dulness U کندی
bluntness U کندی
lentitude U کندی
dilatoriness U کندی
hebetude U کندی
obtuseness U کندی
lagged U کندی
lags U کندی
retardment U کندی
laggardness U کندی
dullness U کندی
alggardness U کندی
coefficient of roughness U ضریب کندی
retardation U کندی دیرکرد
optimum speed U کندی بهینه
labor slowdown U کندی کار
drumble U کندی کردن
purblindness U کندی کودنی
d. of apprehension U کندی ذهن
psychomotor retardation U کندی روانی- حرکتی
infantilism U کندی رشد جسمانی وعقلانی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
traces U رد الکترون
traced U رد الکترون
isoelectronic U هم الکترون
trace U رد الکترون
electron U الکترون
electron donor U الکترون ده
coelectron U هم الکترون
electrons U الکترون
negatron U الکترون
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
electron beam U شعاع الکترون
electron transition U عبور الکترون
electron transition U انتقال الکترون
electron trajectory U مسیر الکترون
electron tube U لوله الکترون
valence electron U الکترون فرفیت
valence electron U الکترون رسانایی
valence electron U الکترون والانس
electron spin U اسپین الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
high energy electron U الکترون پر انرژی
electron focusing U تمرکز الکترون
electron avalanche U بهمن الکترون
lone electron U الکترون تنها
free electron U الکترون ازاد
free electron U الکترون غیرپیوندی
electrophile U الکترون دوست
electron volt U الکترون ولت
electron decay U تجزیه الکترون
electron acceleration U شتاب الکترون
electron acceptor U پذیرنده الکترون
electron acceptor U الکترون پذیر
electron affinity U الکترون خواهی
electron shell U پوسته الکترون
electron recoil U بازگشت الکترون
initiating electron U الکترون اغازگر
electron diffraction U خمیدگی الکترون
electron distribution U پخش الکترون
inner shell electron U الکترون درونی
electron donor U دهنده الکترون
electron drift U رانش الکترون
electron emission U صدور الکترون
electron flow U سیلان الکترون ها
electron emitter U منبع الکترون
electron flow U فلوی الکترون
isoelectronic ions U یونهای هم الکترون
electron exchange U تبادل الکترون
electron emmission U انتشار الکترون
electron energy U انرژی الکترون
electron deceleration U دیرکرد الکترون
electron decay U اضمحلال الکترون
electron pair U زوج الکترون
electron orbit U مسیرگردش الکترون
electron multiplier U افزاینده الکترون
electron mass U جرم الکترون
electron jump U پرش الکترون
electron beam U پرتو الکترون
electron beam U اشعه الکترون
electron beam U باریکه الکترون
electron capture U الکترون گیراندازی
electron charge U بار الکترون
electron concentration U غلظت الکترون
electron injector U الکترون افکن
electronic concentration U غلظت الکترون
electron conduction U هدایت الکترون
electron energy U کارمایه ی الکترون
nuclear electron U الکترون هسته
charge of the electron U بار الکترون
odd electron U الکترون منفرد
nonbonding electron U الکترون ناپیوندی
electroneutrality U الکترون خنثایی
concentration of electron U چگالی الکترون
density of electron U چگالی الکترون
photo electron U فوتو الکترون
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
outer shell electron U الکترون بیرونی
mass of the electron U جرم الکترون
conduction electron U الکترون رسانایی
secondary electron U الکترون ثانوی
outer shell electron U الکترون رسانایی
emissions U صدور الکترون
photo electron U الکترون نوری
emission U صدور الکترون
conduction electron U الکترون رسانش
primary electron U الکترون اولیه
bound electron U الکترون بسته
electron multiplier U فزون ساز الکترون
elementary charge U بار الکترون [فیزیک]
electron orbit U مدار گردش الکترون
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
electron gun U لوله پرتاب الکترون
electron capture detector U اشکارساز الکترون گیراندازی
rest mass of the electron U جرم ساکن الکترون
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
electron charge mass ratio U چگالی بار الکترون
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
lone pair electron U زوج الکترون ناپیوندی
delocalized electron U الکترون غیر مستقر
electron pair U زوج الکترون حفره
electron transit time U زمان عبور الکترون
supressor grid U شبکه الکترون بند
electroosmotic effect U اثر الکترون اسمزی
free electron model U الگوی الکترون ازاد
free electron gas U گاز الکترون ازاد
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
electron pair bond U پیوند زوج الکترون
electron pairing U زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance U رزونانس پارامغناطیسی الکترون
unpaired electron U الکترون جفت نشده
lone pair electron U زوج الکترون تنها
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photon U تنها یک الکترون تابش شود
electron withdrawing substituent U گروه استخلافی الکترون کشنده
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
Electron paramagnetic resonance [EPR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron releasing substituent U گروه استخلافی الکترون دهنده
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
electrostatic unit of charge [esu] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com