Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blockette
U
کنده کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
loggats
U
کنده کوچک دیرک
loggets
U
کنده کوچک دیرک
Other Matches
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
clogs
U
: کنده
timber
U
کنده
logs
U
کنده
clog
U
: کنده
stock
U
کنده
stocked
U
کنده
block aead
U
سر کنده
knockstone
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
anvil stock
U
کنده
clogged
U
: کنده
chunks
U
کنده
chunk
U
کنده
log
U
کنده
bilboes
U
کنده
blocks
U
کنده
block
U
کنده
blocs
U
کنده
bloc
U
کنده
graven
U
کنده
pulled
U
کنده
chump
U
کنده
chumps
U
کنده
stubs
U
کنده
blocked
U
کنده
stub
U
کنده
stubbed
U
کنده
stubbing
U
کنده
block mark
U
نشان کنده
peeled
U
پوست کنده
picked
U
پوست کنده
frankly
U
رک وپوست کنده
building blocks
U
بنا کنده
carver
U
کنده کار
engraver
U
کنده کار
engravers
U
کنده کار
olympic lift
U
کنده یک چاک
building blocks
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
block size
U
اندازه کنده
wooden anvil stock
U
کنده چوب
unstuck
U
کنده شده
block length
U
درازای کنده
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
aboveboard
U
پوست کنده
grits
U
جوپوست کنده
plummer block
U
کنده محور
building block
U
کنده ساخت
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
leg pickup
U
کنده کشی
stumpy
U
پر از کنده درخت
logs
U
کنده چوب
log
U
کنده چوب
logrolling
U
کنده غلتانی
plummer block
U
کنده شفت
dugout
U
کنده شده
hulled
U
پوست کنده
trunks
U
کنده درخت
husked
U
پوست کنده
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
ingraving
U
کنده کاری
inside sarma
U
انواع کنده رو
entry block
U
کنده مدخل
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
deblocking
U
کنده شکنی
deblock
U
شکستن کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
graving
U
کنده کاری
glyptics
U
کنده کاری
stumps
U
کنده درخت
stumping
U
کنده درخت
trunk
U
کنده درخت
dugouts
U
کنده شده
stump
U
کنده درخت
stumped
U
کنده درخت
control block
U
کنده کنترل
dug in
U
سنگر کنده شده
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
shelled almond
U
بادام پوست کنده
intagliated
U
کنده کاری شده
blocks
U
کنده مانع ورادع
logged
U
از کنده پاک شده
quarried
U
ازکان کنده شده
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
carve
U
کنده کاری کردن
carved
U
کنده کاری کردن
carves
U
کنده کاری کردن
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
blocked
U
کنده مانع ورادع
block
U
کنده مانع ورادع
carvings
U
کنده کاری کردن
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
plains
U
ساده پوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
plainer
U
ساده پوست کنده
plain
U
ساده پوست کنده
trunks
U
الوار کنده چوب
ptisan
U
گندم پوست کنده
trunk
U
الوار کنده چوب
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
stubby
U
پراز کنده درخت
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
rock hewn
U
از کوه کنده شده
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
zincograph
U
روی کنده کاری شده
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
ablate
U
کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
backlogs
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog
U
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated
U
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
davit
U
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
micros
U
کوچک
pillule
U
حب کوچک
canis minoris
U
سگ کوچک
pilule
U
حب کوچک
canis minor
U
سگ کوچک
weenier
U
کوچک
ponceau
U
پل کوچک
exiguousness
U
کوچک
plumule
U
پر کوچک
thumbnails
U
کوچک
plumelet
U
پر کوچک
thumbnail
U
کوچک
micro
U
کوچک
weeny
U
کوچک
bantams
U
کوچک
dimmers
U
کوچک
small fry
U
کوچک
small
U
کوچک
minus cule
U
کوچک
smaller
U
کوچک
bantam
U
کوچک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com