Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deblocking
U
کنده شکنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abjuration
U
عهد شکنی سوگند شکنی
icon oclasm
U
بت شکنی
iconoclasm
U
بت شکنی
to break a law
U
قانون شکنی
break a record
U
رکورد شکنی
perfidy
U
پیمان شکنی
crushing
U
سنگ شکنی
cop-out
U
قول شکنی
icon oclasm
U
شمایل شکنی
breaches
U
قانون شکنی
treason
U
پیمان شکنی
breached
U
قانون شکنی
breach
U
قانون شکنی
iconoclasm
U
شمایل شکنی
offense
U
قانون شکنی
violation
U
پیمان شکنی
perfidiousness
U
پیمان شکنی
disobligingness
U
دل شکنی بیمروتی
cop-outs
U
عهد شکنی
abjuration
U
پیمان شکنی
cop-outs
U
قول شکنی
deblocking
U
بلاک شکنی
cop-out
U
عهد شکنی
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
offence
U
قانون شکنی- بزه
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
forswear
U
پیمان شکنی یانقض
forswearing
U
پیمان شکنی یانقض
forswears
U
پیمان شکنی یانقض
forswore
U
پیمان شکنی کرد
selfhumbling
U
فروتنی خود شکنی
to perjure oneself
U
سوگند شکنی کردن
To break the law (rules , regulations).
U
قانون شکنی کردن
to forswear oneself
U
پیمان شکنی کردن
to fly away from an agreement
U
پیمان شکنی کردن
offenses
U
قانون شکنی- بزه
spree
U
میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
perjury
U
سوگند شکنی گواهی دروغ
sprees
U
میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
osteoclasis
U
استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
block aead
U
سر کنده
block
U
کنده
clogged
U
: کنده
clog
U
: کنده
blocks
U
کنده
chunks
U
کنده
chunk
U
کنده
blocs
U
کنده
stubs
U
کنده
stubbing
U
کنده
bilboes
U
کنده
anvil stock
U
کنده
dugout dewelling
U
کنده
clogs
U
: کنده
stub
U
کنده
graven
U
کنده
pulled
U
کنده
stubbed
U
کنده
bloc
U
کنده
knockstone
U
کنده
blocked
U
کنده
chump
U
کنده
chumps
U
کنده
logs
U
کنده
stock
U
کنده
stocked
U
کنده
log
U
کنده
timber
U
کنده
carver
U
کنده کار
control block
U
کنده کنترل
glyptics
U
کنده کاری
entry block
U
کنده مدخل
deblock
U
شکستن کنده
ingraving
U
کنده کاری
graving
U
کنده کاری
plummer block
U
کنده محور
rear crotch and near arm
U
نوعی کنده رو
plummer block
U
کنده شفت
in intaglio
U
بشکل کنده
in plain english
U
پوست کنده
inside sarma
U
انواع کنده رو
olympic lift
U
کنده یک چاک
leg lift and side roll
U
کنده سرانبون
wooden anvil stock
U
کنده چوب
leg pickup
U
کنده کشی
logrolling
U
کنده غلتانی
husked
U
پوست کنده
near leg and craddle
U
کنده گوسفندانداز
hulled
U
پوست کنده
near leg pickup and turnover
U
نوعی کنده رو
unstuck
U
کنده شده
logs
U
کنده چوب
picked
U
پوست کنده
grits
U
جوپوست کنده
building block
U
کنده ساخت
building block
U
بنا کنده
building blocks
U
کنده ساخت
building blocks
U
بنا کنده
peeled
U
پوست کنده
dugouts
U
کنده شده
dugout
U
کنده شده
trunks
U
کنده درخت
engravers
U
کنده کار
engraver
U
کنده کار
trunk
U
کنده درخت
log
U
کنده چوب
aboveboard
U
پوست کنده
block mark
U
نشان کنده
block size
U
اندازه کنده
block length
U
درازای کنده
stumped
U
کنده درخت
stumping
U
کنده درخت
stumps
U
کنده درخت
stumpy
U
پر از کنده درخت
stump
U
کنده درخت
frankly
U
رک وپوست کنده
blockette
U
کنده کوچک
ptisan
U
گندم پوست کنده
stubby
U
پراز کنده درخت
carved
U
کنده کاری کردن
olympic lift and cross face
U
کنده حصیر مال
blocks
U
کنده مانع ورادع
carve
U
کنده کاری کردن
shelled almond
U
بادام پوست کنده
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
talk turkey
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
Bluntly. Without mincing words.
U
صاف وپوست کنده
plainest
U
ساده پوست کنده
plains
U
ساده پوست کنده
make no bones about something
<idiom>
U
رک و پوست کنده گفتن
plain
U
ساده پوست کنده
block
U
کنده مانع ورادع
I had a very hard time ot it.
U
دراینکار پوستم کنده شد
blocked
U
کنده مانع ورادع
plainer
U
ساده پوست کنده
rock hewn
U
از کوه کنده شده
loggets
U
کنده کوچک دیرک
intagliated
U
کنده کاری شده
break ground
U
لنگر از زمین کنده شد
logged
U
از کنده پاک شده
carvings
U
کنده کاری کردن
trunks
U
الوار کنده چوب
dug in
U
سنگر کنده شده
carves
U
کنده کاری کردن
trunk
U
الوار کنده چوب
flump
U
تلوتلوخوردن کنده زدن
quarried
U
ازکان کنده شده
loggats
U
کنده کوچک دیرک
chalcographer
U
کنده کاری روی مس
groats
U
گندم یاجوپوست کنده
cutting chisel
U
اسکنه کنده کاری
chalcogrophy
U
کنده کاری روی مس
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
stew in one's own juice
<idiom>
U
افتادن درچاهی که خود کنده
she is a peach
U
هلوی پوست کنده است
to stub a piece
U
از کنده یاریشه پاک کردن
sidero graphy
U
کنده کاری روی پولاد
man-to-man
<idiom>
U
مستقیم یارک وپوست کنده
aweigh
U
لنگر اززمین کنده شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
ditched
U
ابرو کنار راه کنده
ditches
U
ابرو کنار راه کنده
ditch
U
ابرو کنار راه کنده
as fresh as a rose
<idiom>
U
مثل هلوی پوست کنده
anchor's aweight
U
لنگر از زمین کنده شده
ivory carving
U
کنده کاری روی عاج
point takedown with inside standing leg
U
زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
it peels better
U
بهتر پوست ان کنده میشود
zincograph
U
روی کنده کاری شده
to perjure oneself
U
پیمان شکنی کردن نقض عهد کردن
To give it straight from the shoulder.
U
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
plainspoken
U
صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
My buttons mave come off.
U
تکمه های لباسم کنده شده
groat
U
بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
sawlog
U
کنده درخت مناسب اره کردن
router
U
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
U
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
saw yer
U
درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
divot
U
چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
departure end
U
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
These oranges peel easily.
U
این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
olympic lift
U
بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
straight from the shoulder
<idiom>
U
راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
logs
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
driven well
U
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
a corduroy road
U
جاده باتلاقی
[که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
log
U
:کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
hominy
U
ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
fishbone mine
U
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave.
U
اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com