English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 267 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control U کنترل کردن
controlling U کنترل کردن
controls U کنترل کردن
bridle U کنترل کردن
bridled U کنترل کردن
bridles U کنترل کردن
bridling U کنترل کردن
check-up U کنترل کردن
check-ups U کنترل کردن
get along <idiom> U کنترل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
job U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
jobs U استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
regulate U میزان کردن کنترل کردن
regulated U میزان کردن کنترل کردن
regulates U میزان کردن کنترل کردن
regulating U میزان کردن کنترل کردن
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
release U رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
released U رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
releases U رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل
control U کنترل کردن مهار کردن
control U کنترل کردن فرمان
controlling U کنترل کردن مهار کردن
controlling U کنترل کردن فرمان
controls U کنترل کردن مهار کردن
controls U کنترل کردن فرمان
govern U معیف کردن کنترل کردن
governed U معیف کردن کنترل کردن
governs U معیف کردن کنترل کردن
fielding U متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
throttle U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttled U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttles U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
throttling U جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن
qualifies U منظم کردن کنترل کردن
qualify U منظم کردن کنترل کردن
format U 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
formats U 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
inspect U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspected U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
airspace control U کنترل کردن فضای هوایی
AT command set U مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
damage control U کنترل کردن خسارات
escape character U کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
mark mark U اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
strings attached <idiom> U تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to keep somebody on a short leash U کسی را دائما کنترل کردن [مثال مشکوکان به جرمی ]
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
rein U کنترل
controls U کنترل
control U کنترل
controlling U کنترل
line control U کنترل خط
check-ups U کنترل
control code U کد کنترل
check-up U کنترل
minor control U کنترل کم
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
control program U برنامه کنترل
control register U ثبات کنترل
input control U کنترل ورودی
control rod U میله کنترل
control section U بخش کنترل
control U کنترل بازبینی
centralized control U کنترل تمرکزی
zapper [coll.] U کنترل از دور
control section U قسمت کنترل
electronic control U کنترل الکترونیکی
control procedure U رویه کنترل
control store U انباره کنترل
central control panel U مرکز کنترل
budgetary control U کنترل بودجه
budgetary control U کنترل بودجهای
bank sluice U دریچه کنترل
control port U درگاه کنترل
numerical control U کنترل عددی
air way station U ایستگاه کنترل
minor control U کنترل ضعیف
control surface U سطح کنترل
control structure U ساخت کنترل
teleguidance U کنترل از دور
pulpit U میز کنترل
control slide U کشوی کنترل
control signal U علامت کنترل
pulpits U میز کنترل
camshaft U محور کنترل
camshafts U محور کنترل
intensity control U کنترل شدت
Quality Control کنترل کیفیت
riot control U کنترل اغتشاشات
control slide U غلتگاه کنترل
bowden control cable U کابل کنترل
remote control unit U کنترل از دور
remote control U کنترل از دور
clicker [coll.] U کنترل از دور
inspection lamp U لامپ کنترل
direct control U کنترل مستقیم
air control U کنترل هوایی
control sequence U ترتیب کنترل
organization control U کنترل سازمانی
check mark U علامت کنترل
control sheet U برگ کنترل
channel changer [rare for: remote control] U کنترل از دور
control station U ایستگاه کنترل
remote control U کنترل از دور
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
clicker [coll.] U ریموت کنترل
controls U کنترل بازبینی
motor control U کنترل حرکتی
teleguidance U ریموت کنترل
net control U کنترل شبکه
arbitrary control U کنترل فرضی
image control U کنترل تصویر
control wheel U صفحه کنترل
arms control U کنترل سلاح
digital control U کنترل دیجیتالی
marketing audit U کنترل داخلی
control word U کلمه کنترل
rocket control U کنترل موشک
channel changer [rare for: remote control] U ریموت کنترل
ignition control U کنترل احتراق
n/c U کنترل عددی
remote control U ریموت کنترل
cam control U بادامک کنترل
controllable U قابل کنترل
inventory control U کنترل موجودی
remote control unit U ریموت کنترل
controllability U قابلیت کنترل
reverse control U کنترل معکوس
zapper [coll.] U ریموت کنترل
monetary control U کنترل پولی
indirect control U کنترل غیرمستقیم
controlling U کنترل بازبینی
hoo heap U کنترل نفس
control computer U کامپیوتر کنترل
control system U سیستم کنترل
manual control U کنترل دستی
strokes U ضربه با کنترل
carriage control U کنترل نورد
stroking U ضربه با کنترل
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
cascade control U کنترل زنجیرهای
stroked U ضربه با کنترل
material control U کنترل مواد
hydraulic tracer control U کنترل پیستونی
asynchronous control U کنترل ناهمگام
mixture control U کنترل مخلوط
control unit U واحد کنترل
electric control U کنترل الکتریکی
automatic control U کنترل خودکار
control pannel U تابلوی کنترل
control pannel U پانل کنترل
stroke U ضربه با کنترل
carriages U کنترل چاپگر
program control U کنترل برنامه
social control U کنترل اجتماعی
regulating U کنترل فرآیند
foot control کنترل پایی
project control U کنترل پروژه
forms control U کنترل فرم ها
speed control U کنترل سرعت
regulates U کنترل فرآیند
external control U کنترل خارجی
under command U تحت کنترل
ungovernable U غیرقابل کنترل
control language U زبان کنترل
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
size control U کنترل اندازه
visual control U کنترل دید
fly control U برج کنترل
production control U کنترل تولید
control key U کلید کنترل
uncontrollable U کنترل ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
pilot lamp U لامپ کنترل
control lever U اهرم کنترل
frequency check U کنترل فرکانس
tight money U کنترل پولی
control logic U منطق کنترل
untested <adj.> U کنترل نشده
uninspected <adj.> U کنترل نشده
unexamined <adj.> U کنترل نشده
unevaluated <adj.> U کنترل نشده
unchecked <adj.> U کنترل نشده
unaudited <adj.> U کنترل نشده
stock check U کنترل موجودی
traffic control U کنترل ترافیک
ctrl U کلید کنترل
frequency control U کنترل فرکانس
start up control U کنترل اغازی
statistical control U کنترل اماری
command and control U کنترل و فرماندهی
full command U کنترل کامل
stimulus control U کنترل محرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com