English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
government control U کنترل دولتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
guild socialism U سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Other Matches
make a diplomatic representation U به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
the funds U قرضه دولتی سهام وام دولتی
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
governmental U دولتی
stating U دولتی
states U دولتی
stated U دولتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> U دولتی
governmental <adj.> U دولتی
belonging to the state <adj.> U دولتی
national [state, federal state] <adj.> U دولتی
state U دولتی
state- U دولتی
privates U غیر دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U مالکیت دولتی
civil servants U مستخدم دولتی
government officials U مامورین دولتی
debenture U حواله دولتی
private U غیر دولتی
government control U نظارت دولتی
government departments U دوایر دولتی
public domain U خالصه دولتی
government owned industries U صنایع دولتی
government property U مال دولتی
government office U اداره دولتی
government sector U بخش دولتی
government regulation U مقررات دولتی
the funds U وام دولتی
public servants U مامورین دولتی
civil servant U مستخدم دولتی
economic unit U موسسه دولتی و ...
public ownership U خالصه دولتی
nationalized industries U صنایع دولتی
public monopoly U انحصار دولتی
political circles U دوایر دولتی
public schools U مدارس دولتی
public sector U بخش دولتی
stating U دولتی حالت
states U دولتی حالت
stated U دولتی حالت
state- U دولتی حالت
state U دولتی حالت
public assistance U کمکهای دولتی
public ship U ناو دولتی
public service U استخدام دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
public domain U خالصه دولتی
public institutions U نهادهای دولتی
state enterprise U مالکیت دولتی
state enterprise U بنگاه دولتی
state socialism U سوسیالیسم دولتی
civil services U خدمات دولتی
state university U دانشگاه دولتی
state prison U زندان دولتی
etatism U سوسیالیزم دولتی
quasi public U نیمه دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
state college U دانشکده دولتی
state bank U بانک دولتی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
grant U کمک دولتی اعانه
quasi public company U شرکت نیمه دولتی
granted U کمک دولتی اعانه
grants U کمک دولتی اعانه
The corruption in government offices . U فساد دردستگاههای دولتی
lycee l U دبیرستان دولتی درفرانسه
privatises U غیر دولتی کردن
privatised U غیر دولتی کردن
privatization U غیر دولتی کردن
arms U نشان دولتی نیرو
privatize U غیر دولتی کردن
privatized U غیر دولتی کردن
privatizes U غیر دولتی کردن
privatizing U غیر دولتی کردن
adhesion U الحاق دولتی به یک پیمان
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
state planning U برنامه ریزی دولتی
bureaucracies U مجموع گماشتگان دولتی
government broadcasting U پخش برنامههای دولتی
privatising U غیر دولتی کردن
government bonds U اوراق قرضه دولتی
order in council U تصویب نامه دولتی
government securities U اوراق بهادار دولتی
the king in council U شورای دولتی باحضوراعلیحضرت
bureaucracy U مجموع گماشتگان دولتی
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
dole U کمک هزینه دولتی به بیکاران
funded U تنخواه قرضه دولتی سهام
fund U تنخواه قرضه دولتی سهام
security U گرو سهام قرضه دولتی
blue book U هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
public ship U کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
barratry U خرید و فروش مقامهای دولتی ومذهبی با پول
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
emission U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emissions U انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
bureaucrats U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrat U مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
demarche U عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
spoils system U سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
transportation in kind U وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
pluralism U عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
controlling U کنترل
minor control U کنترل کم
line control U کنترل خط
control code U کد کنترل
controls U کنترل
rein U کنترل
control U کنترل
check-ups U کنترل
check-up U کنترل
bridling U کنترل کردن
central control panel U مرکز کنترل
price control U کنترل قیمت
centralized control U کنترل تمرکزی
process control U کنترل فرایندها
process control U کنترل فرایند
fighter control U کنترل شکاریها
flow control U کنترل جریان
project control U کنترل پروژه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com