English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lever control U کنترل اهرمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bascule bridge U پل اهرمی
toggle switch U کلید اهرمی
alligator shears U قیچی اهرمی
leverage U دستگاه اهرمی
knife switch U کلید اهرمی
lever punch U منگنه اهرمی
lever shear U قیچی اهرمی
lever switch U کلید اهرمی
levered shears U قیچی اهرمی
lever shears U قیچی اهرمی
gudgeon U اسه میله اهرمی
trip hammer U چکش اهرمی لنگری
lever stater U راه انداز اهرمی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
tappet U جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-ups U کنترل
check-up U کنترل
control code U کد کنترل
minor control U کنترل کم
rein U کنترل
line control U کنترل خط
controlling U کنترل
control U کنترل
controls U کنترل
electric control U کنترل الکتریکی
pulpit U میز کنترل
digital control U کنترل دیجیتالی
error control U کنترل خطا
electronic control U کنترل الکترونیکی
pulpits U میز کنترل
cortical control U کنترل مغزی
indirect control U کنترل غیرمستقیم
birth control U کنترل موالید
damage control U کنترل خسارات
ctrl U کلید کنترل
input control U کنترل ورودی
cu U واحد کنترل
data control U کنترل داده ها
cpu U واحد کنترل
image control U کنترل تصویر
direct control U کنترل مستقیم
ignition control U کنترل احتراق
hydraulic tracer control U کنترل پیستونی
remote control U کنترل از دور
fire control U کنترل اتش
fiscal control U کنترل مالی
flow control U کنترل جریان
full command U کنترل کامل
fly control U برج کنترل
control U کنترل کردن
control U کنترل بازبینی
controls U کنترل بازبینی
controls U کنترل کردن
ground control U کنترل زمینی
forms control U کنترل فرم ها
controlling U کنترل بازبینی
controlling U کنترل کردن
close control U کنترل نزدیک
governing mode U روش کنترل
government control U کنترل دولتی
hoo heap U کنترل نفس
exchange control U کنترل ارز
exchange control U کنترل ارزی
experimental control U کنترل ازمایشی
external control U کنترل خارجی
field control U کنترل میدان
fighter control U کنترل شکاریها
bridling U کنترل کردن
bridles U کنترل کردن
flight control U کنترل پرواز
bridled U کنترل کردن
grid control U کنترل شبکه
bridle U کنترل کردن
frequency control U کنترل فرکانس
control flag U پرچم کنترل
control cable U کابل کنترل
relay U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed U یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays U یچ کنترل الکترومغناطیسی
control bus U مسیر کنترل
control bus U گذرگاه کنترل
control block U بلوک کنترل
control block U کنده کنترل
control area U منطقه کنترل
contract control U کنترل دینامیکی
control card U کارت کنترل
control cards U کارتهای کنترل
control character U دخشه کنترل
control field U فیلد کنترل
control desk U میز کنترل
control console U کنسول کنترل
control console U پیشانه کنترل
control computer U کامپیوتر کنترل
control code U رمز کنترل
uncontrolled U کنترل نشده
control circuits U مدارهای کنترل
control circuit U مدار کنترل
contract control U کنترل تغایر
command and control U کنترل و فرماندهی
bank sluice U دریچه کنترل
automatic control U کنترل خودکار
asynchronous control U کنترل ناهمگام
coercive control U کنترل قهری
arms control U کنترل سلاح
arbitrary control U کنترل فرضی
air way station U ایستگاه کنترل
air control U کنترل هوایی
accuracy control U کنترل دقت
access control U کنترل دستیابی
bowden control cable U کابل کنترل
budgetary control U کنترل بودجهای
budgetary control U کنترل بودجه
cintrol mechanism U مکانیسم کنترل
checks and balance U کنترل و مقابله
check mark U علامت کنترل
centralized control U کنترل تمرکزی
central control panel U مرکز کنترل
frame U کنترل هایی
carriage control U کنترل نورد
cascade control U کنترل زنجیرهای
cam control U بادامک کنترل
controlled U کنترل شده
camshaft U محور کنترل
control structure U ساخت کنترل
control store U انباره کنترل
takeover U اعمال کنترل
takeovers U اعمال کنترل
control station U ایستگاه کنترل
control slide U غلتگاه کنترل
control slide U کشوی کنترل
control signal U علامت کنترل
control sheet U برگ کنترل
control sequence U ترتیب کنترل
control surface U سطح کنترل
control system U سیستم کنترل
control unit U واحد کنترل
camshafts U محور کنترل
controllable U قابل کنترل
controllability U قابلیت کنترل
control word U کلمه کنترل
control wheel U صفحه کنترل
check-up U کنترل کردن
check-ups U کنترل کردن
control section U قسمت کنترل
control section U بخش کنترل
control markings U علایم کنترل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com