Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
parried
U
دفع کردن حمله حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
in line
U
شمشیر در وضع حمله
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
touch football
U
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
win by retirement
U
پیروزی با کنار رفتن حریف
hand off
U
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
charge
U
حمله به حریف
charges
U
حمله به حریف
assaulted
U
حمله بدنی به حریف
assault
U
حمله بدنی به حریف
assaults
U
حمله بدنی به حریف
bootleg
U
نوعی حمله با فریفتن حریف
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
deletion record
U
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
take croquet
U
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
rehyphenation
U
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
fence
U
شمشیر بازی کردن
fences
U
شمشیر بازی کردن
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
cross block
U
سد کردن خط دفاعی از کنار
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
juxtaposition
U
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
lay by
U
کنار گذاردن متروک کردن
put by
U
قطع کردن کنار گذاردن
lay-bys
U
کنار گذاردن متروک کردن
lay-by
U
کنار گذاردن متروک کردن
get in the swing of things
<idiom>
U
به شرایط جدید عادت کردن
mark
U
نشانه کردن حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
clinching
U
بغل کردن حریف
clinched
U
بغل کردن حریف
clinch
U
بغل کردن حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
updates
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
update
U
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
simple leg ride
U
شگک خراب کردن حریف
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
hip check
U
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
near all
U
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing
U
خطای سد کردن راه حریف بازانو
hook check
U
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
sweat out
U
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
newest
U
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
newer
U
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
new
U
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
new-
U
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید
to reprogram
U
دوباره برنامه ریزی
[جدید]
کردن
[رایانه شناسی]
sets
U
حمله کردن
besets
U
حمله کردن
attacks
U
حمله کردن بر
assailed
U
حمله کردن
to sweep down on
U
حمله کردن بر
attacked
U
حمله کردن
thrust
U
حمله کردن
attacked
U
حمله کردن بر
set
U
حمله کردن
to be down up
U
حمله کردن بر
snap at
U
حمله کردن
strikes
U
حمله کردن
thrusting
U
حمله کردن
to set at
U
حمله کردن به
to fall on
U
حمله کردن
thrusts
U
حمله کردن
assail
U
حمله کردن بر
attacks
U
حمله کردن
strike
U
حمله کردن
attack
U
حمله کردن بر
assailing
U
حمله کردن بر
to make a pounce
U
حمله کردن
assails
U
حمله کردن
assail
U
حمله کردن
assails
U
حمله کردن بر
make at
U
حمله کردن
attack
[on]
U
حمله کردن
[بر]
beset
U
حمله کردن
set about
U
حمله کردن به
to makea raid.on
U
حمله کردن بر
assailed
U
حمله کردن بر
to fallirrto a f.
U
حمله کردن
assailing
U
حمله کردن
setting up
U
حمله کردن
launch an attack
U
حمله کردن
attack
U
حمله کردن
jabs
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
flea flicker
U
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
jabbed
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
pops
U
حمله کردن ترکاندن
inveighed
U
با سخن حمله کردن
foray
U
چپاول کردن حمله
popped
U
حمله کردن ترکاندن
inveigh
U
با سخن حمله کردن
inveighs
U
با سخن حمله کردن
forays
U
چپاول کردن حمله
pop
U
حمله کردن ترکاندن
inveighing
U
با سخن حمله کردن
lay (light) into
<idiom>
U
حمله فیزیکی کردن
pebble
U
باریگ حمله کردن
launching
U
شروع کردن حمله
pebbles
U
باریگ حمله کردن
launches
U
شروع کردن حمله
launched
U
شروع کردن حمله
launch
U
شروع کردن حمله
to assume the a
U
اول حمله کردن
to be kept at bay
U
بی نتیجه حمله کردن
submarines
U
با زیردریایی حمله کردن
to torpedo
U
با اژدر حمله کردن
submarine
U
با زیردریایی حمله کردن
pitch into
U
به خوراک حمله کردن
to take in rear
U
از پشت سر حمله کردن به
counterattack
U
حمله متقابل کردن
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
spearing
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spear
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
documented
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
documenting
U
ایجاد فایل جدید به ترکیب کردن دو یا چند بخش یا متن کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com