Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
to stand at
[by]
the window
U
کنار پنجره ایستادن
pickets
U
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
picketed
U
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
picket
U
جلوکسی راه رفتن یا ایستادن
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
sheer
U
کنار رفتن
step aside
U
کنار رفتن
side step
U
کنار رفتن
win by retirement
U
پیروزی با کنار رفتن حریف
to queue
[line]
up for tickets
U
برای بلیط در صف ایستادن
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
Berlin
U
کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
knock on
U
بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
knock-on
U
بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
Please put these clocolates aside for me .
U
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
straddles
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
trip the light fantastic
<idiom>
U
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
U
اماده برای رفتن
quick out
U
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
to stretch one's legs
U
برای ورزش راه رفتن
to be coming up to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to come towards
U
به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes
U
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to ride on the bus
U
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
shore leave
U
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go to
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to be after somebody
U
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
to go away
U
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
coach dog
U
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
U
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Which bus do I take for the opera?
U
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
Which bus do I take to Victoria Station?
U
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
cell protection
U
حفافت سل
preservation
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
custody
U
حفافت
protection
U
حفافت
security
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
egis
U
حفافت
conservation
U
حفافت
format
U
حفافت حافظه و..
safe keeping
U
حفافت توجه
memory protection
U
حفافت حافظه
self protection
U
حفافت از خود
shielded
U
حفافت شده
safeguarding
U
حفافت کردن
protect
U
حفافت کردن
file protection
U
حفافت پرونده
file protection
U
حفافت فایل
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
conservable
U
قابل حفافت
safeguards
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
system security
U
حفافت سیستم
collective protection
U
حفافت جمعی
collective protection
U
حفافت گروهی
storage protection
U
حفافت حافظه
safeguard
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت انباره
soil conservation
U
حفافت خاک
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
formats
U
حفافت حافظه و..
maintenance
U
حفافت کردن
protects
U
حفافت کردن
degree of protection
U
میزان حفافت
protection key
کلید حفافت
physical security
U
حفافت تاسیسات
anodic protection
U
حفافت اندی
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
armor protection
U
حفافت زرهی
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
impedance protection
U
حفافت امپدانس
protection ring
U
حلقه حفافت
protection level
U
سطح حفافت
data protection
U
حفافت داده ها
block protection
U
حفافت بلوک
shield
U
حفافت کردن
guards
U
حفافت کردن
protection
U
عمل حفافت
shields
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
cathode protection
U
حفافت کاتدی
data encryption
U
حفافت داده
guard
U
حفافت کردن
protecting
U
حفافت کردن
x ray protection
U
حفافت رونتگن
safety gap
U
دهانه حفافت
aby
U
ایستادن
to stand by
U
ایستادن
ceases
U
ایستادن
stops
U
ایستادن
be under way
U
ایستادن
to come to a stand
U
ایستادن
stand
U
ایستادن
to fetch up
U
ایستادن
seogi
U
ایستادن
cease
U
ایستادن
stopping
U
ایستادن
abye
U
ایستادن
stop
U
ایستادن
abided
U
ایستادن
ceased
U
ایستادن
ceasing
U
ایستادن
abides
U
ایستادن
stopped
U
ایستادن
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
shield
U
حفافت کردن درمقابل
protected location
U
مکان حفافت شده
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
shields
U
حفافت کردن درمقابل
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
protected field
U
میدان حفافت شده
overload protection
U
حفافت بار زیاد
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
wards
U
محجور حفافت بخش
ward
U
محجور حفافت بخش
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
keep
U
حفافت امانت داری
keeps
U
حفافت امانت داری
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
software protection
U
حفافت نرم افزاری
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
haehiji daeh
U
ایستادن ازاد
standing room
U
جای ایستادن
team line up
U
به صف ایستادن تیم
hustings
U
جای ایستادن و
To stand in a queue (line).
U
توی صف ایستادن
shiko dachi
U
ایستادن دایرهای
fudo dachi
U
محکم ایستادن
hunker
U
سرپا ایستادن
stagnating
U
از جنبش ایستادن
stagnates
U
از جنبش ایستادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com