English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
resignation U کناره گیری تفویض
resignations U کناره گیری تفویض
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resigns U کناره گرفتن تفویض کردن
resign U کناره گرفتن تفویض کردن
scratch U کناره گیری
scratched U کناره گیری
scratches U کناره گیری
demission U کناره گیری
threctia U کناره گیری
resignations U کناره گیری
attrition U کناره گیری
resignation U کناره گیری
scratching U کناره گیری
isolation U کناره گیری
renunciation U کناره گیری
abdication U کناره گیری
detachment U کناره گیری
detachments U کناره گیری
separatism U کناره گیری
renouncement U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
abdicative U مایه کناره گیری
seceding U کناره گیری کردن
to keep one's distance U کناره گیری کردن
to seclude oneself U کناره گیری کردن
to give wide berth to U کناره گیری کردن از
throw up U کناره گیری کردن از
seceded U کناره گیری کردن
secede U کناره گیری کردن
secedes U کناره گیری کردن
avoidance U کناره گیری احتراز
retire U کناره گیری کردن
retires U کناره گیری کردن
hold aloof U کناره گیری کردن
nonintervention U سیاست کناره گیری
he threatened or resingn U که کناره گیری خواهدکرد
to throw up U کناره گیری کردن از استعفادادن از
to keep oneself to oneself U کناره گیری ازمردم کردن
withdrawals U کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal U کناره گیری از مسابقه تکواندو
retreat U عقب نشینی کناره گیری
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
retreats U عقب نشینی کناره گیری
retreating U عقب نشینی کناره گیری
retreated U عقب نشینی کناره گیری
abdicate U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicated U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicates U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicating U کناره گیری کردن استعفا دادن
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
to retire from [to] a place U از [به] جایی کناره گیری کردن [یا منزوی شدن]
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
conferment U تفویض
investiture U تفویض
submission U تفویض
handing over U تفویض
investitures U تفویض
assigment U تفویض
vouchsafing U تفویض کردن
vouchsafes U تفویض کردن
vouchsafed U تفویض کردن
vouchsafe U تفویض کردن
conferrable U قابل تفویض
consignable U قابل تفویض
turn over U تفویض کردن
devolution U تفویض اختیارات
judicial delegation U تفویض قضایی
give over U تفویض کردن
hand over U تفویض کردن
surrending the centre U تفویض مرکز
lodge U تفویض کردن
submission U واگذاری تفویض
lodges U تفویض کردن
lodged U تفویض کردن
Delegation of Authority U تفویض اختیار
abdicate U تفویض کردن ترک گفتن
abdicated U تفویض کردن ترک گفتن
abdicating U تفویض کردن ترک گفتن
abdicates U تفویض کردن ترک گفتن
rogatory letters U نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
submitted U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submit U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting U واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
sides U کناره
margine U کناره
bordering U کناره
rims U کناره
bordered U کناره
border U کناره
rim U کناره
margent U کناره
edges U کناره
margins U کناره
edge U کناره
listel U کناره
margin U کناره
fringes U کناره
fringe U کناره
lip U کناره
side U کناره
departmentalism U اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
banks U کناره توده
side U پهلو کناره
contour U خط کناره نما
map margin U کناره نقشه
levee U کناره رودخانه
stand-offish U کناره گیر
stand offish U کناره جو غیرمعاشر
stand offish U کناره گیر
offishness U کناره جویی
edges U کناره تیزی
aloof U کناره گیر
edge U کناره تیزی
retiring U کناره گیر
featheredge U کناره تیز
bank U کناره توده
sea board U کناره دریا
seceder U کناره گیر
border U کناره مرز
to declare off U کناره کردن از
bordering U کناره مرز
demit U کناره گرفتن از
standoffish U کناره گیر
bank paving U فرش کناره
to stand a. off U کناره گرفتن
sides U پهلو کناره
bordered U کناره مرز
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
bolt rope U طناب کناره
stand-offish U کناره جو غیرمعاشر
aprons U کناره داخلی پیست
bankside U کناره دریا ورودخانه
bankside U پشته یا کناره رود
bank effect U اثر کناره رودخانه
sidewall U کناره لاستیک اتومبیل
chimney-cheek U [کناره باز شومینه]
apron U کناره داخلی پیست
sheetlines U خطوط کناره نقشه
sideliner U ادم کناره گیر
contours U خطوط کناره نما
chine U نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
to resign one's seat U از جای مجلسی خود کناره گرفتن
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
chimney-corner U [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
dubbed U تفویض مقام کردن چرب کردن
dubs U تفویض مقام کردن چرب کردن
dub U تفویض مقام کردن چرب کردن
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
entrust U واگذار کردن تفویض کردن
devolving U تفویض کردن محول کردن
devolve U تفویض کردن محول کردن
entrusts U واگذار کردن تفویض کردن
entrusting U واگذار کردن تفویض کردن
devolves U تفویض کردن محول کردن
devolved U تفویض کردن محول کردن
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
edge finish U شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
bow U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bows U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed U ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
runner U فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
chain stitch U گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Lambalo U لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
retractaion U پس گیری
dewatering U اب گیری
catch U بل گیری
scorification U کف گیری
recature U پس گیری
skim U کف گیری
skimmed U کف گیری
skims U کف گیری
biases U سو گیری
bias U سو گیری
resumption U از سر گیری
recapturing U پس گیری
recaptures U پس گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com