English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
classify U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
to categorize U طبقه بندی کردن
classifies U طبقه بندی کردن
categorises U طبقه بندی کردن
layers U طبقه بندی کردن
categorizes U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
pigeonhole U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
categorizing U طبقه بندی کردن
categorising U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
classes U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classed U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
classing U طبقه بندی کردن رده
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
sorting U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
division U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
suborder U طبقه بندی فرعی
nosology U طبقه بندی بیماریها
classification of soil U طبقه بندی خاک
classificatory U مربوط به طبقه بندی
classifiable U قابل طبقه بندی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
route classification U طبقه بندی جاده ها
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classification U طبقه بندی پیام
classified U طبقه بندی شده
taxonomist U متخصص طبقه بندی
market grades and grading U طبقه بندی بازار
classification chart U نمودار طبقه بندی
rug classification U طبقه بندی فرش
zootaxy U طبقه بندی جانوران
classifications U طبقه بندی پیام
standardization U همگونی طبقه بندی
secrets U طبقه بندی سری
secret U طبقه بندی سری
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
unclassified U بدون طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغلی
budget classification U طبقه بندی بودجه
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
job classification U طبقه بندی شغل
soil class U طبقه بندی خاک
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
unclassified U طبقه بندی نشده
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
accounting classification U طبقه بندی حساب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
map classification U طبقه بندی نقشه ها
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classified items U اقلام طبقه بندی شده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
rate U درجه بندی کردن
graduate U درجه بندی کردن
rates U درجه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن
graduating U درجه بندی کردن
echelonment U درجه بندی کردن
graduates U درجه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن
lower class U طبقه پایین
downstairs U طبقه پایین
lower classes U طبقه پایین
grades U نوع درجه بندی کردن
grade U نوع درجه بندی کردن
underclass U طبقه پایین جامعه
lower class U طبقه پایین جامعه
vulgus U مردم طبقه پایین
subclass U طبقه پایین جامعه
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
lowerclassman U شخصی که از طبقه پایین است
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
middle classes U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
middle class U طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
plebeianize U در طبقه عوام اوردن
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
stratify U طبقه طبقه کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
segregation U جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate U درجه بندی کردن تغلیظ کردن
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com