English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
observable quantity U کمیت مشاهده پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quantification U کمیت پذیر کردن
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
quantity U کمیت
quantities U کمیت
quantum U کمیت
quant U کمیت
scalar U کمیت
shagreen U کمیت
oscillating quantity U کمیت نوسانی
vector quantity U کمیت برداری
sinusoidal quantity U کمیت سینوسی
scalar quantity U کمیت عددی
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificating of quantity U گواهی کمیت
quantity control U کنترل کمیت
quantifier U کمیت سنج
pulsating quantity U کمیت ضربانی
alternating quantity U کمیت متناوب
physical quantity U کمیت فیزیکی
scalar quantity U کمیت اسکالر
scalar quantity U کمیت نردهای
batch quantity U کمیت گروهی
peridic quantity U کمیت تناوبی
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantifying U کمیت را تعیین کردن
quantified U کمیت را تعیین کردن
quantity surveyor U ارزیاب کمیت مواد
quantity surveyors U ارزیاب کمیت مواد
quantifies U کمیت را تعیین کردن
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
damped sinusoidal quantity U کمیت سینوسی میرنده
phase of a sinusoidal quantity U فاز کمیت سینوسی
quantify U کمیت را تعیین کردن
conserved quantity U کمیت پایسته [فیزیک]
conserved quantity U کمیت ثابت [فیزیک]
scalar quantity U کمیت غیر برداری
pseudoscalar quantity U کمیت شبه عددی
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
telemetry U اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
symmetrical alternating quantity U کمیت متناوب متقارن نامتوازن
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
even U کمیت یا عدد که ضریب دو است
scalar U کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
scalar quantity U کمیت نرده ای [فیزیک] [ریاضی]
observantion U مشاهده
seeing U مشاهده
observation U مشاهده
observations U مشاهده
course line shot U مشاهده در خط
quota U کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas U کمیت تعیین شده توسط دولت
objective U قابل مشاهده
ovservation U قوه مشاهده
naturalistic observation U مشاهده طبیعی
observational techniques U فنون مشاهده
observational U مبنی بر مشاهده
twing U مشاهده کردن
objectives U قابل مشاهده
unseen U مشاهده نشده
beheld U مشاهده کرده
beheld U مشاهده شده
observability U مشاهده پذیری
observation error U خطای مشاهده
perceptivity U قوه مشاهده
observed U مشاهده کردن
observes U مشاهده کردن
observing U مشاهده کردن
perceive U مشاهده کردن
perceived U مشاهده کردن
perceives U مشاهده کردن
perceiving U مشاهده کردن
apperceive U مشاهده کردن
animadversion U مراقبت مشاهده
behold U مشاهده کردن
beholding U مشاهده کردن
beholds U مشاهده کردن
faculty of observation U قوه مشاهده
observers U مشاهده کننده
sees U مشاهده کردن
see U مشاهده کردن
observe U مشاهده کردن
observer U مشاهده کننده
dimensionless quantity U کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
ovservation U مشاهده رصد کردن
perception of an object U مشاهده یا دیدن چیزی
perception U مشاهده قوه ادراک
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
participant observation U مشاهده توام با مشارکت
participant observer U مشاهده گر شرکت کننده
observational error U خطای مشاهده [ریاضی]
perceptions U مشاهده قوه ادراک
spot U مشاهده کردن گلوله ها
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
imperceptible U غیر قابل مشاهده
sight the anchor U مشاهده کردن لنگر
empirically U از روی مشاهده و تجربه
histories U صفحاتی که مشاهده شده
history U صفحاتی که مشاهده شده
spots U مشاهده کردن گلوله ها
observed frequency U بسامد مشاهده شده
imperceptibly U بطور غیرقابل مشاهده
observed score U نمره مشاهده شده
indiscernibly U بطور غیرقابل مشاهده
perceivable U مشاهده کردنی دیدنی
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levels U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levelled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
review U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviews U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewed U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
imperceptibility U غیر قابل مشاهده بودن
reviewing U مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
instantaneous readout U سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
confucion symbols U علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود
periscope U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes U دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
incidental images U تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
hidden U پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
Internet U جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
diamonds U شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
normalize U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
finder U واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
gastroscope U اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
browses U مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browsed U مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browse U مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
cleavable U رخ پذیر
pi acceptor U پی پذیر
solvable U حل پذیر
pliable U خم پذیر
soluble U حل پذیر
systems analysis U 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
limitable U محدودیت پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
fixable U ثبات پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
remediable U چاره پذیر
irresoluble U تجیزیه نا پذیر
remediable U گزیر پذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
infusible U گداز نا پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
increasable U افزایش پذیر
resolvable U تفکیک پذیر
flexible cable U کابل خم پذیر
flxible U خمش پذیر
fusible U گداز پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
generable U زایش پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
healable U درمان پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
improvable U بهبود پذیر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com