English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Military aid with no strings attached . U کمکهای نظامی بدون قید وشرط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
unreserved U بی قید وشرط
thorough going U بی قید وشرط
military testament U وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
subsidies U کمکهای مالی
public assistance U کمکهای دولتی
welfare U کمکهای اجتماعی
visual aids U کمکهای بصری
first aid U کمکهای مقدماتی
first aids U کمکهای اولیه
aids to navigation U کمکهای ناوبری
first aids U کمکهای نخستین
technical assistance U کمکهای فنی
security assistance U کمکهای امنیتی
deck landing aid U کمکهای فرود
self aid U کمکهای اولیه
first aid U کمکهای اولیه
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
aid man U مامور کمکهای اولیه
first aid kit U جعبه کمکهای اولیه
self aid U اجرای کمکهای اولیه
first aid cabinet U قفسه کمکهای اولیه
legal assistance U کمکهای قضایی شرح علایم
boat box U جعبه کمکهای اولیه قایق
dressing station U درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
e r p U اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
mil U نظامی
military U نظامی
martin U نظامی
martial U نظامی
soldier U نظامی
fort U دژ نظامی
warlike U نظامی
service U نظامی
serviced U نظامی
soldiers U نظامی
the military profession U کار نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
soldier U نظامی شدن
soldier U فرد نظامی
civilian U غیر نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldiers U فرد نظامی
martial law U حکومت نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
field colours U پرچم نظامی
truck vehicle U خودرو نظامی
standing orders U امریه نظامی
field colors U پرچم نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
military service U خدمت نظامی
soldiery U نیروی نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
regimental U لباس نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military spending U مخارج نظامی
strategic map U نقشه نظامی
military training U اموزش نظامی
military training U تعلیم نظامی
civilians U غیر نظامی
columns U ستون نظامی
column U ستون نظامی
militia U نیروی نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
court material U دادگاه نظامی
militias U نیروی نظامی
khaki U لباس نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
post- U پست نظامی
posted U پست نظامی
posts U پست نظامی
tunc U پیراهن نظامی
militarist U نظامی گرا
word of command U فرمان نظامی
prisidio U قلعه نظامی
militarists U نظامی گرا
forcing U نیروی نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
council ofwar U شورای نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
dressing parade U مشق نظامی
civil U غیر نظامی
court martial U دادگاه نظامی
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
post U پست نظامی
military government U حکومت نظامی
court martiall U شورای نظامی
the sabre U نیروی نظامی
the sabre U حکومت نظامی
districts U ناحیه نظامی
district U ناحیه نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
garrison state U ایالت نظامی
strongholds U قلعه نظامی
drilling U تمرین نظامی
stronghold U قلعه نظامی
military assistance U کمک نظامی
drill U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
ceremony U مراسم نظامی
drills U مشق نظامی
force U نیروی نظامی
forces U نیروی نظامی
standing order U امریه نظامی
military attache U وابسته نظامی
military area U منطقه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
regions U ناحیه نظامی
region U ناحیه نظامی
installation U قسمت نظامی
installation U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
military court U دادگاه نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military comission U هیئت نظامی
military body U هیئت نظامی
articles of war U قانون نظامی
installations U موسسه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camps U اردوگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
martial court U دادگاه نظامی
marched U گام نظامی
maneuver U تمرین نظامی
march U گام نظامی
salute U احترام نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
fortress U استحکامات نظامی
saluted U احترام نظامی
invasion currency U پول نظامی
party U عده نظامی
salutes U احترام نظامی
marches U گام نظامی
martial rule U حکومت نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
active U نظامی کادر
army staff U ستاد نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military adviser U مستشار نظامی
army attache U وابسته نظامی
militarize U نظامی کردن
militarization U نظامی کردن
guest house U مهمانسرای نظامی
martial spirit U روح نظامی
marching U گام نظامی
saluting U احترام نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
exercises U مشق نظامی
citadel U قلعه نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
military justice U دادرسی نظامی
paramilitary U شبه نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military intervention U مداخله نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com