English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turbo compressor U کمپرسور دورانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compressor U کمپرسور
compressors U کمپرسور
compressors U منگنه کمپرسور
reciprocating compressor U کمپرسور پیستونی
forced induction engine U موتور کمپرسور
dual compressor U کمپرسور دوتایی
supercharged engine U موتور کمپرسور
compressor oil U روغن کمپرسور
compressor rotor U رتور کمپرسور
compressor stator U استاتور کمپرسور
compressor U منگنه کمپرسور
centrifugal compressor U کمپرسور سانتریفوژ
axial compressor U کمپرسور جریان خطی
suoersonic compressor U کمپرسور مافوق صوت
diagonal flow compressor U کمپرسور با جریان متناوب
rotary piston compressor U کمپرسور پیستون دار
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
reingestion stall U واماندگی کمپرسور درتوربینهای گاز
bilge pump U پمپ فشار کمپرسور روغن
axial flow compressor U کمپرسور جریان خطی یامحوری
compressor inlet pressure U فشار در قسمت ورودی کمپرسور
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
compressor discharge pressure U فشار در قسمت خروجی کمپرسور
blower U نوعی کمپرسور گریز از مرکز
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
out flanking U دورانی
rotary U دورانی
mawashi U دورانی
vertiginous U دورانی
dollyo U دورانی
ramjet U موتور جت بدون کمپرسور و توربین که فقط با کمپرس هوا کار میکند
concentricity U حرکت دورانی
revolving U گردنده دورانی
eyre U گردش دورانی
encirclement U احاطه دورانی
dollyo chagi U ضربه دورانی پا
cyclical budget U بودجه دورانی
diode lamp U دیود دورانی
cyclical unemployment U بیکاری دورانی
mawashi geri U ضربه دورانی پا
concentric running U حرکت دورانی
rotation flow U شارش دورانی
revolution U سرعت دورانی
revolutions U سرعت دورانی
turning movement U احاطه دورانی
turning movement U حرکت دورانی
rotational inertia U لختی دورانی
rotational U چرخشی دورانی
rotation inertia U لختی دورانی
circular frequency U تکرار دورانی
cyclic pitch U گام دورانی
centrifugal pump U پمپ دورانی
rotary drilling U حفاری دورانی
rotary pump U پمپ دورانی
rotary switch U کلید دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi U ضربه پا برعکس دورانی
vertical envelopement U حرکت دورانی قائم
moom dolly chagi U ضربه پا به عکس دورانی
kwon toul chigi U ضربه مشت دورانی
evolution U چرخش حرکت دورانی
circular dischroism U دو رنگ نمایی دورانی
concentricity test U ازمایش حرکت دورانی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
cyclic pitch control U کنترل گام دورانی
gyratory breaker U سنگ شکن دورانی
gyratory crusher U سنگ شکن دورانی
cycled U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycles U :بصورت دورانی فاهر شدن
semi spinner U پرتاب دورانی گوی بولینگ
screwing U حرکات دورانی یخهای دریایی
semi roller U پرتاب دورانی گوی بولینگ
rock U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked U حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks U حرکت دورانی بال به دور بدنه
circulations U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulation U حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
rotaglider U گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing U تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
gear ratio U نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com