Perdic | کمترین قیمت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	bottom price U	کمترین قیمت
	minimum price U	کمترین قیمت
	rock-bottom price U	کمترین قیمت
	price cut to the bone U	کمترین قیمت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	rock bottom U	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
	rock-bottom U	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
Other Matches

	kinked demand curve U	و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
	reserve price U	قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
	current standard cost U	مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
	cost plus pricing U	تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
	unbundled software U	نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
	underprice U	قیمت پایین تراز قیمت بازار
	value added U	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
	stock watering U	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
	paasche price index U	یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
	list price U	فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
	last price U	اخرین قیمت حداقل قیمت
	shadow price U	شبه قیمت قیمت ضمنی
	normal price U	قیمت عادی قیمت معمولی
	quantum valebat U	در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
	least U	کمترین
	low tide U	کمترین حد
	the least amount U	کمترین
	minimum U	کمترین
	the least amount U	کمترین کار
	to the very least U	تا کمترین [دست کم ]
	minims U	ذره کمترین
	neap tide U	کمترین جذر و مد
	ground state U	کمترین نیرو
	minim U	ذره کمترین
	last but not least U	اخرین ولی نه کمترین
	neap season U	فصل کمترین جزر و مد
	it shall not be scathed U	) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
	jnd U	کمترین تفاوت محسوس
	just noticeable difference U	کمترین تفاوت محسوس
	minimal audible sound U	کمترین صوت شنودپذیر
	method of least squares U	روش کمترین مجذورات
	hurdle rate of return U	کمترین نرخ بازده
	lsc U	کاراکتر با کمترین ارزش
	My salary is too small for me . U	کمترین توجهی نکرد
	minimal changes method U	روش کمترین تغییرات
	huffman tree U	درختی با کمترین مقادیر
	least squares method U	روش کمترین مجذورات
	Without the least regard . U	بدون کمترین ملاحظه یی
	least significant digit U	رقم با کمترین ارزش
	spiral of wages and prices U	حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
	powering U	حداکثر تلاش در کمترین زمان
	upset price U	کمترین بهای مقطوع درهراج
	normalization U	را در محل با کمترین ارزش می افزاید
	powers U	حداکثر تلاش در کمترین زمان
	minimal brain damage U	کمترین اسیب مغزی موثر
	power U	حداکثر تلاش در کمترین زمان
	powered U	حداکثر تلاش در کمترین زمان
	ranges U	مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
	I dont have an earthly chance. U	کمترین شانس راروی زمین ندارم
	ranged U	مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
	range U	مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
	LSD U	Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
	span U	مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
	spanning U	مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
	spans U	مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
	spanned U	مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
	tacit collusion U	حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
	compact U	کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
	compacted U	کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
	limen U	کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
	compacting U	کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
	compacts U	کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
	major cycle U	کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
	machines U	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
	machined U	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
	machine U	کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
	not to have a prayer of achieving something U	کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
	crest clearing graph U	نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
	elegant programming U	نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
	clearance volume U	کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
	marginal cost pricing U	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
	logic seeking U	چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
	LSD U	رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
	trover U	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
	venturi U	کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
	auctioneering device U	وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
	least significant bit U	رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
	reserve factor U	نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
	machined U	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
	machine U	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
	machines U	کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
	pigou effect U	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
	noisy mode U	سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
	absolute system of units	سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
	sensitivity U	کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
	sensitivities U	کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
	mode U	عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
	modes U	عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
	lsb U	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
	cleanest U	کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
	cleans U	کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
	cleaned U	کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
	clean U	کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
	virtual level U	تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
	elegant U	یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
	above rubies U	بی قیمت
	valuing U	قیمت
	price limit U	حد قیمت
	price line U	خط قیمت
	wage price spiral U	قیمت
	cost U	قیمت
	wage price guideline U	قیمت
	cost,insurance,freight and exchange(cif& U	قیمت
	values U	قیمت
	value U	قیمت
	nominal U	کم قیمت
	priceless U	بی قیمت
	all in price U	قیمت کل
	invalued U	بی قیمت
	cif U	قیمت
	prices U	قیمت
	treasure U	ذی قیمت
	quotations U	قیمت
	valueless U	بی قیمت
	price U	قیمت
	quotation U	قیمت
	PR U	قیمت
	bourse U	قیمت
	At the price of. At the cost of . U	به قیمت
	worth U	قیمت
	equivalents U	هم قیمت
	equivalent U	هم قیمت
	set (one) back <idiom> U	قیمت
	high priced U	پر قیمت
	buying price U	قیمت خرید
	mark down U	تنزل قیمت
	reasonable price U	قیمت عادله
	purchase money U	قیمت جنس
	price discrimination U	تبعیض قیمت
	price effect U	اثر قیمت
	price elasticity U	کشش قیمت
	reasonable price U	قیمت معقول
	cash price U	قیمت نقدی
	price elasticity U	حساسیت قیمت
	cost unit U	قیمت واحد
	cost push U	فشار قیمت
	prizer U	قیمت گذار
	price support U	حمایت قیمت
	price support U	تایید قیمت
	price stabilization U	تثبیت قیمت
	price stabilization U	ثبات قیمت
	competitive price U	قیمت رقابتی
	price list U	فهرست قیمت
	price list U	لیست قیمت
	price ratio U	نسبت قیمت
	conversion price U	قیمت تبدیل
	price reduction U	کاهش قیمت
	price responsiveness U	کشش قیمت
	constant cost U	قیمت ثابت
	competitive price U	قیمت جاری
	price stability U	تثبیت قیمت
	price system U	نظام قیمت
	price tag U	اتیکت قیمت
	close price U	قیمت نزدیک
	price freeze U	تثبیت قیمت ها
	charm price U	قیمت چشمگیر
	price freezing U	انجماد قیمت
	price freezing U	تثبیت قیمت
	pricer U	قیمت گذار
	claimers U	اسبهای هم قیمت
	price homogeneity U	همگنی قیمت
	price increase U	ترقی قیمت
	price index U	شاخص قیمت
	price theory U	نظریه قیمت
	price leadership U	رهبری قیمت
	price level U	سطح قیمت
	price stability U	ثبات قیمت
	current price U	قیمت جاری
	mark down U	کاهش قیمت
	historical cost U	قیمت متعادل
	historical cost U	قیمت بازار
	highest price U	بیشترین قیمت
	highest price U	بالاترین قیمت
	high value U	گران قیمت
	high dollar value U	سنگین قیمت
	half fare U	نصف قیمت
	net cash U	قیمت مقطوع
	net price U	قیمت خالص
	freightage U	قیمت حمل
	nominal price U	قیمت اسمی
	monopoly price U	قیمت انحصاری
	incentive price U	قیمت تشویقی
	minimum price U	حداقل قیمت
	mark up U	افزایش قیمت
	low price U	قیمت کمتر
	low price U	قیمت پائین
	market price U	قیمت بازار
	market value U	قیمت بازار
	mean price U	قیمت متوسط
	list price U	قیمت فاکتور
	price floor U	حداقل قیمت
	least price U	حداقل قیمت
	middle price U	قیمت متوسط
	middle price U	قیمت حد وسط
	last price U	قیمت اخر
	just price U	قیمت منصفانه
	just price U	قیمت عادلانه
	fixed price U	قیمت ثابت
	nominal value U	قیمت اسمی
	incentive price U	قیمت محرک