English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scroll lock key U کلید Lock Scroll
scroll saw U اره منبت کاری
C-scroll U [پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
scroll U طومار
scroll U نوشته یافهرست طولانی
scroll U کتیبه نوشتن
scroll U ثبت کردن
scroll U متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll U حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll U کلیدی
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll U میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll U برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll U متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U مرور کردن
scroll U طومارنوشتن
scroll U پیچک
scroll bone U استخوان فرفرهای
scroll foot پایه پیچکی
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
scroll case U قسمتطومار
lock up U حبس کردن
lock up U حبس
lock up U توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up U بازداشتگاه
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
to lock out U نگاه داشتن
lock up <idiom> U اطمینال کامل از موفقیت
lock up U در محلی محصور کردن
lock up U زیر قفل نگه داشتن
lock out U حبس کردن تحریم کردن
lock out U حبس کردن
lock up U وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock in U از بیرون در را روی کسی بستن
lock away U درجای قفل شده نگه داشتن
lock out U تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out U درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to lock off U جدا کردن
lock out U تعطیل کارخانه
to lock out U پشت در
lock out U بسته شدن کارخانه
lock on U باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock out U قفل کردن
lock on U قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock U دسته پشم
lock U قفل
lock U محکم نگهداشتن
lock U همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock U عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock U مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock U قفل کردن بستن قفل
lock U قفل کردن
lock U قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock U چفت شدن
lock U قفل گلنگدن
lock U قفل چخماق تفنگ
lock U چفت و بست مانع
lock U سد متحرک
lock U سدبالابر چشمه پل
lock U محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock U بغل گرفتن
lock U قفل شدن
lock U بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock U چفت
lock U راکدگذاردن
lock U طره گیسو
to lock somebody [yourself] out [of something] U در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
net lock U سیم بند چهارراه
net lock U قفل چهارراه
puzzle lock U قفل رمزی
percussion lock U ماشه تفنگ
pollack or lock U یکجور ماهی روغن
putlog or lock U چوب بست
tubular lock U قفلمیلهای
drawbar lock U قفلمیلهکشنده
lock washer واشر قفلی
lock washer U واشر پشت گیر
lock dial U تنظیمقفل
switch lock U دکمهقفل
swivel lock U قفلچرخان
tape lock U قفلنوار
lock-chamber U منفذقفل
lock switch U کلیدقفل
lock ring U حلقهقفل
lock rail U ریلقفلشده
key lock U قفلرمزی
cycle lock U قفلدوچرخه
column lock U قفلپایه
lock-up garage U صندوقامانات
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock U ضامن اسلحه
safety lock U قفل ضامن
safety lock U چفت ضامن سلاح
scalp lock U کاکل
time lock U گاه قفل
time lock U قفل ساعتی
rim lock U سیم بند دو راه
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
canal lock U سرمتحرککانال
arm lock U قفلبازو
putlog or lock U تیر افقی
rim lock U قفل دو راه
vapor lock U قطع کامل جریان سیال
putlog or lock U زیرتختهای
under lock and key U زیر قفل
two bolt lock U قفل دو زبانه
equipment lock U قفلتجهیزات
mortise lock U قفل و بست
dead lock U گیر کردن گیر
dead lock U مانع
die lock U گیره حدیده
door lock U قفل در
door lock U کلید خانه
door lock U قفل
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock U موی درهم برهم
elf lock U زلف ژولیده
elf lock U گیس جنی
firing lock U قفل اتش
flint lock U تفنگ
dead lock U اشکال
dead lock U کوچه بن بست
dead lock U وقفه
combination lock U قفل حروفی
letter lock U قفل حروفی
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock U راهروی فشار
air lock U اطاقک فشارهواپیما
air lock U دریچه هوابند
ankle lock U فیتیله پیچ
bail lock U قفل قرقره ماهیگیری
check lock U ساعت امتحان کننده
check lock U مهره پشت گیر
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock U قفل میلهای
flint lock U چخماقی
lock spring U قاب ساعت فنری
lock code U رمز قفل
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital U بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock option U اختیار کاربرد قفل
lock step U گیردار
lock nut U مهره قفلی
lock step U محدود
lock step U غیر قابل انعطاف
lock chain U زنجیربرای بستن چرخ
lock torque U قفل پیچش
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock nut U مهره پشت گیر
gust lock U قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
ignition lock U قفل موتور
keep under lock and key U مهر و موم کردن
light lock U درب نوربند
light lock U نوربند
num lock key U کلید Lock Num
shift lock key U دکمهقفل
rip fence lock U قفلشکافنردهای
side-tilt lock U قفلکنندهکناری
caps lock key U کلید Lock Caps
num lock key U کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
air lock caisson U صندوقه تحت فشار
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
To insert the key in the lock. U کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone. U با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
mortise dead lock U قفل توکار
lock with wooden bolt U کلیدان
lock, stock, and barrel U با همه چیز
Luer-Lock tip U لوئر
Luer-Lock tip U نوکلاک
steering wheel lock U قفل غربالک
side wall of a lock U بدنه سد دریچهای
blade tilting lock U قفلتیغهواژگون
camera platform lock U محلقفلدوربینبهپایه
steering column lock U قفل فرمان اتومبیل
lock in base tube U لامپ قفلی
horizontal motion lock U دستهتنظیمافقی
laboratory air lock U آزمایشگاهحبسهوا
outside hook and overan lock U لنگ تندر
lift cord lock U قفلطناببالابر
lock filling opening U قفلبازکنندهمکش
lock filling intake U قفلمکش
lock emptying system U قفلسیستمتخلیه
internal tooth lock washer U واشرداخلدندانهای
lock filling and emptying system U دستگاهتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying opening U قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door . U مبادا در راباز بگذاری
The key stuck in the door lock . U کلید درقفل گیر کرد
external tooth lock washer U قفلواشوندهدندانهای
interior door lock button U دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen <proverb> U کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
lock the barn door after the horse is stolen <idiom> نوشدارو پس از مرگ سهراب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com