Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wedding cake
U
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
vouchee
U
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
relative impediment
U
محظور شرعی برای عروسی
mezereum
U
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
trading stamp
U
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
long pull
U
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
left handed marriage
U
عروسی با پست تر از خود عروسی با غیر هم کفو
airing cupboard
U
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
wedding day
U
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
europen plan
U
نرخ ثابت هتل جهت اتاق وسرویس مهمانان
pie chart
U
نمودار کلوچهای
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
pork pies
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
pork pie
U
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
resurection pie
U
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
gophers
U
کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gofers
U
کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gofer
U
کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
When will be supper?
U
کی شام میدهند؟
unashamed
U
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
pig's wash
U
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
pigwash
U
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
handbills
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbill
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
boarding houses
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding house
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
spadework
U
کاری که با بیل انجام میدهند
sea pass
U
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
goffer
U
اهنی که باان توری راچین میدهند
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
bridal
U
عروسی
nuptial
U
عروسی
hymen
U
عروسی
marriage
U
عروسی
wedlock
U
عروسی
spousal
U
عروسی
hymens
U
عروسی
espousal
U
عروسی
matrimony
U
عروسی
nuptials
U
عروسی
weddings
U
عروسی
wedding
U
عروسی
marriages
U
عروسی
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
communicants
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
communicant
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
bridal
U
جشن عروسی
wedding
U
جشن عروسی
hedge marriage
U
عروسی زیرجلی
wedding ring
انگشتر عروسی
nuptial
U
نکاحی عروسی
nuptials
U
نکاحی عروسی
proposal of marriage
U
پیشنهاد عروسی
internuptial
U
وابسته به عروسی
the nuptial day
U
روز عروسی
nuptial ceremonies
U
ایین عروسی
marry
U
عروسی کردن
to get married
U
عروسی کردن
to change ones condition
U
عروسی کردن
mismarriage
U
عروسی ناجور
wed
U
عروسی کردن با
marriageable
U
درخور عروسی
marriage preparations
U
تدارکات عروسی
to chang one's condition
U
عروسی کردن
marries
U
عروسی کردن
weddings
U
جشن عروسی
matrimonial
U
وابسته به عروسی
the advantages of marriage
U
فوائد عروسی
get marriage
U
عروسی کردن
handfast
U
پیمان عروسی
marriages
U
جشن عروسی
digamy
U
عروسی دوباره
marriage
U
جشن عروسی
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
corody
U
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
sham marriage
U
عروسی ساختگی یا دروغی
to come dressed in your wedding finery
U
با لباس عروسی آمدن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
trigmous
U
سه بار عروسی کرده
espoused
U
عروسی کردن نامزدکردن
espousing
U
عروسی کردن نامزدکردن
spousal
U
زفاف وابسته به عروسی
genial bed
U
رختخواب یافراش عروسی
remarry
U
دوباره عروسی کردن
espouse
U
عروسی کردن نامزدکردن
espouses
U
عروسی کردن نامزدکردن
married
U
عروسی کرده متاهل
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
remarried
U
دوباره عروسی کردن
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
promise of marriage
U
قول یا پیمان عروسی
to pop the question
U
پیشنهاد عروسی کردن
postnuptial
U
وابسته به بعد از عروسی
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
marriage lines
U
گواهی نامه عروسی
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
antenuptial
U
مربوط به پیش از عروسی
bread-boards
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
coffee-table book
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table books
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
d. wedding
U
جشن شصتمین سال عروسی
a wedding with all the trimmings
[fixings]
U
یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
wedding party
U
مجلس عروسی یا عقد کنان
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
consummated
U
انجام دادن عروسی کردن
consummates
U
انجام دادن عروسی کردن
consummating
U
انجام دادن عروسی کردن
diamond wedding
U
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
love match
U
عروسی ای که پایه اش عشق باشد و بس
golden wedding
U
جشن پنجاهمین سال عروسی
diamond weddings
U
شصتمین یا هفتادوپنجمین سال عروسی
consummate
U
انجام دادن عروسی کردن
silver wedding
U
بیست وپنجمین سال عروسی
We have a wedding ceremony comin off.
U
جشن عروسی در پیش داریم
they were made one
U
یعنی باهم عروسی کردند
golden weddings
U
جشن پنجاهمین سال عروسی
letter card
U
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
ostensorium
U
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
handfast
U
دست نامزدی پیمان عروسی بستن با حلقه
monstrance
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
decisions
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
ostensory
U
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
decision
U
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
Boxing Day
U
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
hymeneal
U
سطح هاگدار ومیوه اور قارچ سرود عروسی
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
morganatic marriage
U
عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
crop mark
U
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
curie point
U
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
every cloud has a silver lining
<idiom>
U
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
mountains witness
U
کوه هاهم گواهی میدهند حتی کوه ها.......
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
cambridge equation
U
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com