Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
machine word
U
کلمه ماشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
name
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names
U
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
tabulator
U
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
Other Matches
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
exactly
<adv.>
U
کلمه به کلمه
letter for letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
faithfully
<adv.>
U
کلمه به کلمه
word for word
<adv.>
U
کلمه به کلمه
to the letter
<adv.>
U
کلمه به کلمه
verbatim
<adv.>
U
کلمه به کلمه
road sense
U
کلمه
MOTs
U
کلمه
verbs
U
کلمه
MOT
U
کلمه
verb
U
کلمه
word for word
U
کلمه به کلمه
worded
U
کلمه
word
U
کلمه
parol
U
کلمه
full word
U
تمام کلمه
triliteral
U
کلمه سه حرفی
word choice
U
کلمه بندی
wording
U
کلمه بندی
oaths
U
کلمه قسم
full word
U
کلمه کامل
graphs
U
هجای کلمه
oath
U
کلمه قسم
fullword
U
تمام کلمه
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
tessera
U
کلمه عبور
the root of a word
U
اصل کلمه
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
diction
U
کلمه بندی
keyword
U
کلمه کلیدی
choice of words
U
کلمه بندی
toneme
U
کلمه متشابه
ghost word
U
کلمه غیرمصطلح
hyphenation
U
تقسیم کلمه
pass
U
کلمه عبور
verbatim
U
کلمه بکلمه
word processor
U
کلمه پرداز
passed
U
کلمه عبور
passes
U
کلمه عبور
word processing
U
پردازش کلمه
double word
U
کلمه مضاعف
word processors
U
کلمه پرداز
watchwords
U
کلمه رمزی
password
U
کلمه رمز
passwords
U
کلمه رمز
fix
U
که اندازه کلمه
code words
U
کلمه رمز
data word
U
کلمه داده
synonym
U
کلمه مترادف
code word
U
کلمه رمز
watchword
U
کلمه رمزی
half word
U
نیم کلمه
synonyms
U
کلمه مترادف
function word
U
کلمه دستوری
doubleword
U
کلمه مضاعف
fallal
U
کلمه بی معنی
literatim
U
کلمه بکلمه
mosul
U
نکته کلمه
prickleback
U
کلمه ماهی
fixes
U
که اندازه کلمه
chains
U
از کلمه قبلی
letter perfect
U
کلمه بکلمه
cliche
U
کلمه مبتذل
numeric word
U
کلمه عددی
word mark
U
علامت کلمه
word mark
U
نشان کلمه
catchword
U
کلمه راهنما
word length
U
درازای کلمه
trisyllable
U
کلمه سه هجائی
word length
U
طول کلمه
chain
U
از کلمه قبلی
alphabetic word
U
کلمه الفبایی
graph
U
هجای کلمه
parts of speech
U
اقسام کلمه
control word
U
کلمه کنترل
reserved word
U
کلمه محفوظ
word time
U
زمان کلمه
ablaut
U
تصریف کلمه
wordmonger
U
کلمه پرداز
qualifiers
U
کلمه توصیفی
qualifier
U
کلمه توصیفی
formative
U
کلمه مشتق
falderol
U
کلمه بی معنی
memory word
U
کلمه حافظه
adverbum
U
کلمه بکلمه
vocable
U
کلمه صوتی
computer word
U
کلمه کامپیوتری
etymon
U
ریشه کلمه
initialed
U
حرف اول کلمه
pease
U
جمع کلمه pea
polysyllables
U
کلمه چند هجایی
polysyllable
U
کلمه چند هجایی
commie
U
مخفف کلمه communist
phrase
U
کلمه بندی کردن
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
reiterative
U
کلمه دال برتکرار
initial
U
حرف اول کلمه
password
U
اسم شب کلمه عبور
end spell
U
خاتمه هر کلمه رمز
morpheme
U
بسیط کلمه واژک
passwords
U
اسم شب کلمه عبور
phrases
U
کلمه بندی کردن
word of mouth
U
صدای کلمه شفاهی
word addressable
U
نشانی پذیری کلمه
word processing system
U
سیستم پردازش کلمه
octet
U
کلمه هشت بیتی
expressions
U
ابراز کلمه بندی
expression
U
ابراز کلمه بندی
phrased
U
کلمه بندی کردن
mnemonic
U
استاندارد اختصار کلمه
kwic
U
کلمه کلیدی در متن
word processing program
U
برنامه پردازش کلمه
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
psw
U
کلمه وضعیت پردازنده
program status word
U
کلمه وضعیت برنامه
word processing center
U
مرکز پردازش کلمه
in the p sense of the word
U
بمعنی واقعی کلمه
appositive
U
وصف کلمه وصفی
program status word
U
کلمه وضیت برنامه
word processing society
U
انجمن پردازش کلمه
triphthong
U
کلمه یا حرف سه صوتی
keyword in context
U
کلمه کلیدی در متن
central
U
کلمه با طول کوتاه
qualificative
U
کلمه یا عبارت توصیفی
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
septet
U
کلمه هفت بیتی
phraseology
U
کلمه بندی انشاء
wps
U
انجمن پردازش کلمه
connective
U
کلمه ربط یا عطف
word processing supervisor
U
نافر پردازش کلمه
word oriented computer
U
کامپیوتر کلمه گرا
commies
U
مخفف کلمه communist
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com