English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
odalisque U کلفت یا صیغه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concubine U صیغه
concubines U صیغه
formula U صیغه
formulas U صیغه
formulae U صیغه
concubinage U زندگانی با صیغه
formula of contract U صیغه عقد
the plural number U صیغه جمع
plural U صیغه جمع
desiderative U صیغه تمنی
pronounce the formula of a specified U صیغه جاری کردن
first person U صیغه اول شخص
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
the optative mood U صیغه تمنی یا ارزو یا دعا
ablative U مفعول منه صیغه الت
enallage U بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
unipersonal U واحد دارای یک افنوم منحصربیک صیغه
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
maidservant U کلفت
labrose U لب کلفت
stocky U کلفت
stockiest U کلفت
stockier U کلفت
molls U کلفت
moll U کلفت
trull U کلفت
hand maid U کلفت
ladys maid U کلفت
handmaid U کلفت
squatty U کلفت
femme de chambre U کلفت
swabber U کلفت
tirewoman U کلفت
servant maid U کلفت
chamberer U کلفت
chamber maid U کلفت
bonne U کلفت
blobber U کلفت
biddy U کلفت
woman U کلفت
thicker U کلفت
housemaid U کلفت
burly U کلفت
thick U کلفت
heavy-set U کت و کلفت
thickest U کلفت
charwoman U کلفت
charwomen U کلفت
chambermaid U کلفت
handmaidens U کلفت
handmaiden U کلفت
chambermaids U کلفت
housemaids U کلفت
heavyset U کلفت زمخت
ancilla U پیشخدمت زن کلفت
hoodman blind U گردن کلفت
gold foil U زرورق کلفت
baryphonia U کلفت صدایی
impassive U پوست کلفت
box coat U پالتوی کلفت
bondwoman U کلفت زرخرید
incrassate U کلفت کردن
incrassate U کلفت شدن
inspissate U کلفت کردن
thick-skinned U پوست کلفت
doubling U کلفت ریسی
thick warp U نخ تار کلفت
thick weft U نخ پود کلفت
thickening U کلفت سازی
waitresses U ندیمه کلفت
waitress U ندیمه کلفت
dumpy U گردن کلفت
thick skinned U پوست کلفت
stiff necked U گردن کلفت
junk board U مقوای کلفت
moppy U کلفت بلند
muslinet U مشمش کلفت
pachydermatous U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
parlour maid U کلفت سرمیز
poutingly U لب کلفت کنان
roughneck U گردن کلفت
bluntest U کلفت کردن
thickset U تنگ کلفت
plank U تخته کلفت
thicken U کلفت کردن
thicken U کلفت ترشدن
thickened U کلفت ترشدن
thickens U کلفت کردن
thickens U کلفت ترشدن
thickened U کلفت کردن
yak U گاومیش دم کلفت
blunter U کلفت کردن
yaks U گاومیش دم کلفت
blunted U کلفت کردن
blunt U کلفت کردن
stodgy U گردن کلفت
girl U دوشیزه کلفت
girls U دوشیزه کلفت
blunts U کلفت کردن
hawser U طناب کلفت
hawsers U طناب کلفت
ruffians U گردن کلفت
blunting U کلفت کردن
ruffian U گردن کلفت
bullies U گردن کلفت گوشت
moreen U پارچه کلفت پردهای
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
bullying U گردن کلفت گوشت
snubbed U کلفت وکوتاه سرزنش
bullied U گردن کلفت گوشت
snubbing U کلفت وکوتاه سرزنش
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
ruffianly U گردن کلفت وحشی
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
bully U گردن کلفت گوشت
snubs U کلفت وکوتاه سرزنش
snub U کلفت وکوتاه سرزنش
thugs U قاتل گردن کلفت
thug U قاتل گردن کلفت
pachyderm U جانور پوست کلفت
pachyderms U جانور پوست کلفت
fly line U ریسمان کلفت ماهیگیری
heavyset U چهارشانه کلفت وکوتاه
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
indurate U پوست کلفت کردن
marchioness U نوعی گلابی کلفت
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
marchionesses U نوعی گلابی کلفت
singular U واژه مفرد صیغه مفرد
pachydrmatous U ادم پوست کلفت و بیرگ
butch U مرد یا پسر گردن کلفت
ancillary U مستخدم بومی مربوط به کلفت
chunk U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
nappies U کلفت و پرزدار خواب دار
nappy U کلفت و پرزدار خواب دار
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
chunks U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
boat rod U چوب کلفت ماهیگیری با قایق
beefcake U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
muscleman U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
barreled shaft U میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossed U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grossing U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grosser U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham U یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard U مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com