English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bondwoman U کلفت زرخرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slave holder U زرخرید
bondmaid U زرخرید
slaving U زرخرید اسیر
slaves U زرخرید اسیر
slaved U زرخرید اسیر
slave U زرخرید اسیر
cable weft U پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
chambermaids U کلفت
chambermaid U کلفت
moll U کلفت
squatty U کلفت
charwomen U کلفت
charwoman U کلفت
biddy U کلفت
thickest U کلفت
handmaiden U کلفت
handmaidens U کلفت
molls U کلفت
stockier U کلفت
woman U کلفت
stockiest U کلفت
stocky U کلفت
maidservant U کلفت
ladys maid U کلفت
housemaids U کلفت
housemaid U کلفت
burly U کلفت
servant maid U کلفت
thicker U کلفت
thick U کلفت
blobber U کلفت
hand maid U کلفت
femme de chambre U کلفت
handmaid U کلفت
chamberer U کلفت
chamber maid U کلفت
swabber U کلفت
labrose U لب کلفت
trull U کلفت
heavy-set U کت و کلفت
bonne U کلفت
tirewoman U کلفت
heavyset U کلفت زمخت
odalisque U کلفت یا صیغه
muslinet U مشمش کلفت
girl U دوشیزه کلفت
girls U دوشیزه کلفت
ruffian U گردن کلفت
ruffians U گردن کلفت
hawser U طناب کلفت
box coat U پالتوی کلفت
junk board U مقوای کلفت
inspissate U کلفت کردن
incrassate U کلفت شدن
baryphonia U کلفت صدایی
incrassate U کلفت کردن
hoodman blind U گردن کلفت
ancilla U پیشخدمت زن کلفت
moppy U کلفت بلند
yaks U گاومیش دم کلفت
yak U گاومیش دم کلفت
waitress U ندیمه کلفت
poutingly U لب کلفت کنان
roughneck U گردن کلفت
thick-skinned U پوست کلفت
impassive U پوست کلفت
stiff necked U گردن کلفت
thick skinned U پوست کلفت
thickset U تنگ کلفت
hawsers U طناب کلفت
doubling U کلفت ریسی
thick warp U نخ تار کلفت
thick weft U نخ پود کلفت
dumpy U گردن کلفت
thickening U کلفت سازی
waitresses U ندیمه کلفت
parlour maid U کلفت سرمیز
plank U تخته کلفت
blunt U کلفت کردن
pachydermatous U پوست کلفت
pachydrmatous U پوست کلفت
gold foil U زرورق کلفت
thickens U کلفت ترشدن
thickens U کلفت کردن
thickened U کلفت ترشدن
thickened U کلفت کردن
thicken U کلفت ترشدن
stodgy U گردن کلفت
blunted U کلفت کردن
blunter U کلفت کردن
bluntest U کلفت کردن
blunting U کلفت کردن
blunts U کلفت کردن
thicken U کلفت کردن
indurate U پوست کلفت کردن
moreen U پارچه کلفت پردهای
ruffianly U گردن کلفت وحشی
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
heavyset U چهارشانه کلفت وکوتاه
snubs U کلفت وکوتاه سرزنش
bullied U گردن کلفت گوشت
bullies U گردن کلفت گوشت
bully U گردن کلفت گوشت
bullying U گردن کلفت گوشت
thug U قاتل گردن کلفت
lumpy U کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest U کلفت ناهنجار تودهای
snubbing U کلفت وکوتاه سرزنش
snub U کلفت وکوتاه سرزنش
pachyderm U جانور پوست کلفت
lumpier U کلفت ناهنجار تودهای
pachyderms U جانور پوست کلفت
thugs U قاتل گردن کلفت
fly line U ریسمان کلفت ماهیگیری
marchioness U نوعی گلابی کلفت
marchionesses U نوعی گلابی کلفت
snubbed U کلفت وکوتاه سرزنش
ancillary U مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch U مرد یا پسر گردن کلفت
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
chunk U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
boat rod U چوب کلفت ماهیگیری با قایق
nappy U کلفت و پرزدار خواب دار
nappies U کلفت و پرزدار خواب دار
pachydrmatous U ادم پوست کلفت و بیرگ
chunks U تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
beefcake U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
meathead U آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego U جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
belly U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
bellies U کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
pea jacket or coat U جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
fearnought U یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
barrels U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel U قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
gross U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossest U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft U میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grosser U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses U کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
chest protector U لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
petersham U یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard U مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com