English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
sunbonnet U کلاه افتابی زنانه
postillion U نوعی کلاه زنانه
capeline U نوعی کلاه زنانه
postilion U نوعی کلاه زنانه
toque U کلاه زنانه کوچک و بی لبه
picture hat U کلاه زنانه لبه پهن
milliner U زنی که کلاه زنانه میدوزد
milliners U زنی که کلاه زنانه میدوزد
bonnets U نوعی کلاه بی لبه زنانه ومردانه
bonnet U نوعی کلاه بی لبه زنانه ومردانه
poke bonnet U کلاه زنانهای که نوک جلوامدهای دارد
gold leaf electroscope U الکتروسکپ با برگههای طلا
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
peignoir U قطیفه لباسی زنانه لباس خانگی زنانه
feminality U طبیعت زنانه زیورهایاچیزهای بی بهای زنانه
feminize U زنانه کردن زنانه شدن
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
cask U کلاه جنگی کلاه خود
casks U کلاه جنگی کلاه خود
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey U کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
parties U اطراف
milieu U اطراف
environs U اطراف
environment U اطراف
environments U اطراف
from the four winds U از اطراف
milieus U اطراف
milieux U اطراف
femininely U زنانه
unmanly U زنانه
womanly U زنانه
gynecic U زنانه
feminine U زنانه
gynaecic U زنانه
womanish U زنانه
wifely U زنانه
periderm U پوست اطراف
about U در اطراف نزدیک
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
ambient noise U صدای اطراف
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
pericardium U اطراف قلب
pappus U کلاله اطراف گل
vicinity U در حدود در اطراف
sides of the question U اطراف موضوع
edge zone U اطراف لبه
architrave U گچبری اطراف در
graveside U اطراف قبر
gravesides U اطراف قبر
wryly U به اطراف چرخاندن
wry U به اطراف چرخاندن
mantua maker U خیاط زنانه
couturier U خیاطخانه زنانه
pelisse U خرقه زنانه
couturiers U خیاطخانه زنانه
womanlike U مثل زن زنانه
womanliness U صفات زنانه
sidesaddle U بازین زنانه
pillion U زین زنانه
seamstresses U خیاط زنانه
head-dresses U روسری زنانه
headdress U روسری زنانه
mantua maker U زنانه دوز
headdresses U روسری زنانه
dressmaker U خیاط زنانه
petticoat U زیرپوش زنانه
tunc U بلوز زنانه
petticoats U زیرپوش زنانه
ladies' room U مستراح زنانه
women's apartments U قسمت زنانه
side-saddle U زین زنانه
side saddle U زین زنانه
handbag U کیف زنانه
handbags U کیف زنانه
mantles U شنل زنانه
mantle U شنل زنانه
scanties U شورت زنانه
scanties U تنکه زنانه
smocks U روپوش زنانه
hairdo U ارایشگر زنانه
hairdos U ارایشگر زنانه
sidesaddle U زین زنانه
hen parties U مهمانی زنانه
shirtwaist U بلوز زنانه
seamstress U خیاط زنانه
dressmakers U خیاط زنانه
couture U خیاط زنانه
hen party U مهمانی زنانه
smock U روپوش زنانه
unisex U زنانه - مردانه
feminineness U حالت زنانه
feminization U زنانه شدن
feminity U حالت زنانه
dress goods U قماشهای زنانه
cestus U کمربند زنانه
dress making U زنانه دوزی
couturiere U زنانه دوز
camisole U زیرپوش زنانه
bandeau U نوارکلاه زنانه
distaff side U طرف زنانه
cosmetology U ارایش زنانه
cymar U زیرپیراهنی زنانه
seaward U اطراف دریا روبدریا
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
quayside U زمین اطراف بارانداز
black eye U سیاهی اطراف چشم
sea chest U مکندههای اطراف ناو
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
barnyard U محوطهء اطراف انبار
black eyes U سیاهی اطراف چشم
barnyards U محوطهء اطراف انبار
parties U متداعیین اطراف دعوی
look round U اطراف کار را دیدن
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
port U ریل اطراف ناو
robes U جامه بلند زنانه
gynecology U دانش امراض زنانه
gynaecology U علم امراض زنانه
gowns U جامه بلند زنانه
chatelain U کمربند زنجیری زنانه
smock U روپوش زنانه دوختن
simar U ردا یاشنل زنانه
bustier U پیراهن کوتاه زنانه
basque U دامن کوتاه زنانه
corsage U نیم تنه زنانه
poplin U پارچه زنانه پوپلین
lingerie U زیر پوش زنانه
hen parties U مجلس رقص زنانه
powder rooms U مستراح یا توالت زنانه
hen party U مجلس رقص زنانه
powder room U مستراح یا توالت زنانه
riding habit U جامه سواری زنانه
riding habits U جامه سواری زنانه
wifely U دارای نگاه زنانه
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
robe U جامه بلند زنانه
corsets U شکم بند زنانه
corset U شکم بند زنانه
smocks U روپوش زنانه دوختن
corsages U نیم تنه زنانه
barrette U نوعی سنجاق سر زنانه
gynarcologist U ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
footstall U رکاب زین زنانه
petticoat U زیر پیراهنی زنانه
jumper U استین کوتاه زنانه
manteau U لباس روپوش زنانه
female U زنانه جانور ماده
mantilla U یک جور روسری زنانه
gown U جامه بلند زنانه
eton crop U موی کوتاه زنانه
habits U لباس سواری زنانه
habit U لباس سواری زنانه
victorine U خز گردن بلند زنانه
mother hubbard U لباس گشاد زنانه
old womanish or manly U پیر زنانه ترسو
jumpers U استین کوتاه زنانه
juliet U کفش راحتی زنانه
pedal pushers U شلوار کوتاه زنانه
to make a curtsy U سلام زنانه کردن
surcoat U ژاکت زنانه قرن 61
gynaecological U وابسته بناخوشیهای زنانه
muliebrity U وفایف زنانه زنانگی
paletot U بالاپوش گشادمردانه یا زنانه
kirtle U جامه بلند زنانه
petticoats U زیر پیراهنی زنانه
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
whisker U موی اطراف گونه وچانه
safe distance U مسافت امن اطراف مین
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
corsetiere U فروشنده شکم بند زنانه
stockings U جوراب زنانه ساقه بلند
mantelet U نوعی شنل زنانه کوتاه
coiffures U مردی که سلمانی زنانه باشد
coiffure U مردی که سلمانی زنانه باشد
stocking U جوراب زنانه ساقه بلند
feminize U دارای خصوصیات زنانه شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com