Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
an impossible hat
U
کلاهی که به هیچ روی نتوان بر سرگذاشت یا هیچ زیبنده نباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an irrepressible person
U
نتوان از او جلوگیری کرد ادمی که نتوان جلوی او راگرفت
becoming
U
زیبنده
seemly
U
زیبنده
misbeseem
U
زیبنده نبودن
becomes
U
درخوربودن زیبنده بودن
become
U
درخوربودن زیبنده بودن
misbecome
U
زیبنده نبودن ناجوربودن برای
lantern light
U
نورگیر کلاهی
velour
U
نمد کلاهی
lantern-light
U
نورگیر کلاهی
velours
U
نمد کلاهی
bearskin
U
کلاهی از پوست خرس
bearskins
U
کلاهی از پوست خرس
velours
U
مخمل کلاهی پارچه مخملی
velour
U
مخمل کلاهی پارچه مخملی
panama hats
U
کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
panama hat
U
کلاهی است ازبرگهای بوریایکجورنخل درامریکای جنوبی میبافند
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
irrepressible joy
U
ادمی که نتوان جلواوراگرفت
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
incomputably
U
بطوریکه نتوان شمرد
irretraceable
U
که نتوان ردانرا گرفت
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
incommutably
U
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
ineffably
U
بطوریکه نتوان بیان کرد
You cannot make bricks without straw.
<proverb>
U
بى کاه نتوان خشت ساخت .
kittle cattle
U
ادم وسواسی که نتوان باواعتمادکردیابااوسازگارشد
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
no enemy is insignificant
U
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
irrepressible joy
U
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
incomprehensibly
U
بطوریکه نتوان درک یا احاطه کرد
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irretraceable
U
که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
incompressibly
U
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
irredeemably
U
جنانکه نتوان عوض دادیا باز خرید
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
illimitably
U
بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
incommunicability
U
چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
incommunicableness
U
چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
oversale
U
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
identity of indiscernibles
U
یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
ineradicably
U
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
unrepresentative
U
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
at least
U
هیچ نباشد
to be on the safe side
U
باقی نباشد
low priority work
U
کاری که مهم نباشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
For all we know he may be living .
U
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive
U
خیلی گران نباشد.
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
square peg in a round hole
<idiom>
U
شخصی که مناسب کاری نباشد
to not give a hoot in hell for something
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
to not give a toss about something
[British E]
U
برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
simple
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
simpler
U
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
rigid
U
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
illegal
U
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
right out
<idiom>
U
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecures
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
null
U
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
sinecure
U
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
Just sign here and leave at that .
U
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
other things being equal
U
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
no man's land
U
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
If anything ,it is more expensive.
U
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
i speak under correction
U
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
capital expenditure
U
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
figures
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figuring
U
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
an insolvent estate
U
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a shit about something
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
to not give a smeg about something
[British E]
U
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
gentelmen's agreement
U
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
machine address
U
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
to not give a damn about something
[somebody]
U
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
What You See Is All You Get
U
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
lap
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lapped
U
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
purchased
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchase
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unpriced
U
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchases
U
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
pareto optimality
U
حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
U
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
ideologies
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
U
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
stacked
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
concertina fold
U
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
common nuisance
U
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
nerds
U
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd
U
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
bomb
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed
U
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
presentment
U
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
machined
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
U
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
Woman is a plague; yet may no house be without suc.
<proverb>
U
زن بلا ست (و) هیچ خانه اى بى بلا نباشد.
res ipsa loquitur
U
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
cleans
U
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest
U
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned
U
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean
U
فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
reputed owner
U
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
perpetuting testtimony
U
تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com