English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idle turn U کلاف مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skeins U کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
skein U کلاف نخ یا پشم هرچیزی شبیه کلاف پیچیدن
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
strap U کلاف
fetterlock U کلاف
mud sill U کلاف
setting U کلاف
hank U کلاف
cradling U کلاف
straps U کلاف
hanks U کلاف
skeins U کلاف
hasps U کلاف
ran U کلاف
skein U کلاف
settings U کلاف
hasp U کلاف
ran U حلقه کلاف .
hanks U کلاف کردن
spreader U پخش کن کلاف
cradles U کلاف سر ستون
cradle U کلاف سر ستون
hank U کلاف کردن
cradled U کلاف سر ستون
battery cradle U کلاف باتری
filature U کلاف کشی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
clew U بشکل کلاف یاگلوله نخ درامدن
free legged U بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
one man U یک مرده
six feet under <idiom> U مرده
one-man U یک مرده
at rest U مرده
lifeless U مرده
defunct U مرده
his heart sank U دل مرده شد
low-spirited U دل مرده
hearse U مرده کش
hearses U مرده کش
extinct U مرده
exanimate U مرده
low spirited U دل مرده
deceased U مرده
dead U مرده
vapid U مرده
in the dust U مرده
urban bundle U بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
murrain U گوشت مرده
dead storage U حجم مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
inhumationist U مرده خاک کن
blate U روح مرده
necrolatry U مرده پرستی
ground swell U موج مرده
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
idle wire U سیم مرده
air slaked lime U اهک مرده
necrophagous U مرده خوار
dead load U بار مرده
dead as a d. U بکلی مرده
down with him U مرده باد
deadball U توپ مرده
out of play U توپ مرده
deadness U حالت مرده
death day U سال مرده
death feigning U مرده نمایی
death's head U جمجمه مرده
death watch U پاسبان مرده
dead volume U حجم مرده
dull finish U کالیبر مرده
dead ball U توپ مرده
dead band U نوار مرده
dead rise U فاصله مرده
dead space U فضای مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead time U زمان مرده
dull finish U رخده مرده
playing dead U مرده نمایی
parted U درگذشته مرده
living corpse U مرده متحرک
widowers U مرد زن مرده
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
still born U مرده بدنیاامده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
time lag U زمان مرده
swells U موج مرده
swelled U موج مرده
stillbirth U مرده زاد
morgue U مرده خانه
morgues U مرده خانه
dead soils U خاکهای مرده
stillbirths U مرده زاد
swell U موج مرده
saprophage U مرده خوار
time lags U زمان مرده
defunct U مرده درگذشته
death mask U قیافه مرده
death masks U قیافه مرده
pah U مرده شور
non productive time U زمان مرده
necropsy U مرده نگری
widower U مرد زن مرده
necrophobia U مرده هراسی
necrophilia U مرده گرایی
reliquiae U مرده ریگ
cremations U مرده سوزانی
resurrectionist U مرده دزد
autopsy U تشریح مرده
resurrection man U مرده دزد
autopsies U تشریح مرده
cremation U مرده سوزانی
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
sequestrum U قسمت بافت مرده
necromimesis U خود مرده انگاری
dead-house U مرده شوی خانه
still born U مرده زاییده شده
plague on it U مرده شورش ببرد
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
protoxlead U سنگ مرده مرتک
sloughy U شبیه پوست مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
blast it U مرده شورش را ببرد
mortuary U مرده شوی خانه
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
cadaveric U دارای رنگ مرده
balefire U اتش مرده سوزانی
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
time lag U فاصله زمانی مرده
aeropause U منطقه جوی مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
autopsy U تشریح نسج مرده
death mask U ماسک صورت مرده
d. paleness U رنگ ارام مرده
mortuaries U مرده شوی خانه
inheritances U مرده ریگ وراثت
departed U مرده درگذشته مرحوم
funeral home U مرده شوی خانه
death masks U ماسک صورت مرده
eloge U ستایش شخص مرده
inheritance U مرده ریگ وراثت
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
prosector U تشریح کننده بدن مرده
pall U تابوت محتوی مرده حائل
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
palled U تابوت محتوی مرده حائل
palling U تابوت محتوی مرده حائل
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
palls U تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
deathy U مرگ نما مرده وار
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
But his body was eventually recovered. U اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com