Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mag
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mags
U
کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magpie
U
کلاغ جاره
piet
U
کلاغ جاره
pies
U
کلاغ جاره
pie
U
کلاغ جاره
magpies
U
کلاغ جاره
pie
U
کلاغ زنگی
pies
U
کلاغ زنگی
raven
U
غراب کلاغ زنگی
ravens
U
غراب کلاغ زنگی
nut cracker
U
یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
corvi
U
کلاغ
crow
U
کلاغ
crowed
U
کلاغ
squat jump
U
کلاغ پر
crowing
U
کلاغ
crows
U
کلاغ
corvus
U
کلاغ
rooks
U
کلاغ زاغی
rooks
U
کلاغ سیاه
jackdaws
U
کلاغ پیشه
rook
U
کلاغ زاغی
croaks
U
صدای کلاغ
jackdaw
U
کلاغ پیشه
rooklet
U
بچه کلاغ
ravined
U
کلاغ مانند
hellweed
U
پنجه کلاغ
kae
U
کلاغ بیشه
king closer
U
اجر کلاغ پر
croaker
U
وزغ یا کلاغ
crake
U
کلاغ زاغی
corvine
U
کلاغ مانند
corbie
U
کلاغ لاشخور
carrion crow
U
کلاغ بغدادی
oblique bond
U
رج چینی کلاغ پر
piet
U
کلاغ زاغی
croaking
U
صدای کلاغ
croaked
U
صدای کلاغ
croak
U
صدای کلاغ
raven
U
کلاغ سیاه
wild bryony
U
پنجه کلاغ
ravens
U
کلاغ سیاه
rook
U
کلاغ سیاه
coracoid
U
مانند نوک کلاغ
coronoid
U
مانند نوک کلاغ
crake
U
غراب صدای کلاغ
daw
U
مرغی شبیه کلاغ
strobile
U
جوز کلاغ چلغوزه
magpies
U
کلاغ زاغی ادم وراج
magpie
U
کلاغ زاغی ادم وراج
The sky was black with crows.
U
آسمان از کلاغ سیاه شده بود
crow's foot
هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
hippocratism
U
جاره کرایهای
zanzibari
U
زنگی
Negro
U
زنگی
Negroes
U
زنگی
negrophil
U
زنگی دوست
negroid
U
زنگی مانند
strikers
U
ساعت زنگی
alarum
U
ساعت زنگی
blackamoor
U
سیاه زنگی
negrillo
U
زنگی کوچک
negro slave
U
غلام زنگی
darky
U
سیاه زنگی
chime
U
سازیاموسیقی زنگی
fascia
U
دایره زنگی
chimes
U
سازیاموسیقی زنگی
chimed
U
سازیاموسیقی زنگی
timbre
U
دایره زنگی
timbrel
U
دایره زنگی
carillon
U
سنتور زنگی
carillons
U
سنتور زنگی
chiming
U
سازیاموسیقی زنگی
tambourines
U
دایره زنگی
fascias
U
دایره زنگی
striker
U
ساعت زنگی
tintinnabulum
U
جغجغه زنگی
tambourine
U
دایره زنگی
hamite
U
زنگی سیاه افریقایی
tambourine
U
دایره زنگی زدن
carillonneur
U
نوازنده سنتور زنگی
tambourines
U
دایره زنگی زدن
rattlers
U
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
repeater
U
ساعت زنگی بازگو کننده
massasauge
U
مار زنگی امریکای شمالی
sidewinder
U
نوعی مار زنگی کوچک
alarm
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmed
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarmingly
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
alarms
U
بیم و وحشت ساعت زنگی
rattler
U
چیزی که تغ تغ کند مار زنگی
passing bell
U
زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
negrito
U
زنگی کوچک در اقیانوسیه ونواحی مالاکا
Europeans
U
اروپایی
European
U
اروپایی
negroidal
U
زنگی وابسته بسیاهان کسیکه خون سیاهان در اوباشد
cushat
U
طوقی اروپایی
fieldfare
U
باسترک اروپایی
Indo-
U
هند و اروپایی
continental code
U
مورس اروپایی
yellowhammer
U
سهره اروپایی
sweetbrier
U
گل سرخ اروپایی
Eurasian
U
اروپایی و اسیایی
aberdevine
U
سهره اروپایی
Eurasians
U
اروپایی و اسیایی
larch
U
کاج اروپایی
larches
U
کاج اروپایی
saker
U
شاهین اروپایی
it had a europeanlook
U
اروپایی می نمود
eruropean community
U
جامعه اروپایی
greenfinch
U
سهره اروپایی
eurodollars
U
دلار اروپایی
nightjar
U
بوف اروپایی
redwing
U
باسترک اروپایی
indo european
U
هند و اروپایی
international morse code
U
مورس اروپایی
indo germanic
U
هند و اروپایی
indo uropean
U
هند و اروپایی
adjective colour
U
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
gongs
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
gong
U
زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
mew
U
مرغ نوروزی اروپایی
redstart
U
بلبل دم قرمز اروپایی
European Currency Unit
U
واحد پول اروپایی
marron
U
شاه بلوط اروپایی
copper beech
[Fagus sylvatica]
U
درخت راش اروپایی
toper
U
کوسه ماهی اروپایی
mewing
U
مرغ نوروزی اروپایی
mewed
U
مرغ نوروزی اروپایی
moly
U
سیر زرد اروپایی
mulatto
U
زاده اروپایی وزنگی
brock
U
گورکن اروپایی شغاره
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
martlet
U
پرستوی معمولی اروپایی
european committee for standardization
U
کمیته اروپایی استاندار
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
merlin
U
قوش کوچک اروپایی
cuckoo clock
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks
U
ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
Eurasians
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
larch
U
درخت صنوبرآراسته
[کاج اروپایی]
woodcock
U
خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
woodwaxen
U
طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
ring snake
U
مار حلقه دار اروپایی
polecat
U
موش خرمای وحشی اروپایی
ruddock
U
مرغ سینه سرخ اروپایی
polecats
U
موش خرمای وحشی اروپایی
Eurasian
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
The town has a European look.
U
این شهر قیافه اروپایی دارد
africander
U
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
a comparison between European and Japanese schools
U
مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
half caste
U
دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
serin
U
سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
dun bird
U
یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
old master
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old masters
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
European rose
U
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard
U
یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
e r p
U
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic
U
شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
Cinoiserie
U
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
maroon
U
شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
cabbage rose
U
طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
gold washing
U
شستن طلائی
[نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com