English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (474 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ox shoes U کفش بندی کوتاه که در روی پشت پاگردمیخورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
pigmies U کوتاه
scut U دم کوتاه
low U کوتاه
dumpy U کوتاه
puny U قد کوتاه
short U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
shorter U کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
shortest U کوتاه
pigmy U کوتاه
miniatures U کوتاه
miniature U کوتاه
curtal U کوتاه
down U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
pygmy U کوتاه
little U کوتاه
synoptic U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
stockiest U کوتاه
of short duration U کوتاه
bas relif U کوتاه
stunt U کوتاه
stocky U کوتاه
stunting U کوتاه
dwarfish U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
stockier U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
concise U کوتاه
stunts U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
succinct U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
shear U کوتاه کردن
short run U کوتاه مدت
dogmatist U کوتاه فکر
cutty sark U دامن کوتاه
abbreviating U کوتاه کردن
short run U مدت کوتاه
abbreviates U کوتاه کردن
short return U برگشت کوتاه
britches U شلوار کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
shortening in U کوتاه کردن
bunny hop U پرش کوتاه
short U کوتاه کردن
brief U کوتاه مختصر
cut off U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
short time U کوتاه مدت
shorten U کوتاه کردن
briefer U کوتاه مختصر
formulate U کوتاه کردن
short term U دوره کوتاه
correption U کوتاه کردن
briefest U کوتاه مختصر
briefed U کوتاه مختصر
laconically U کوتاه موجز
chiton U قبای کوتاه
laconic U کوتاه موجز
coatee U دامن کوتاه
conte U داستان کوتاه
short term U کوتاه مدت
chitchat U صحبت کوتاه
formulated U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
shortened U کوتاه تر کردن
tutu U دامن کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
short shunt U شنت کوتاه
shortens U کوتاه تر کردن
bas relief U برجسته کوتاه
short test bar U میله کوتاه
short splice U پیوند کوتاه
shorten U کوتاه تر کردن
curtail U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
narrow minded U کوتاه نظر
novelet U داستان کوتاه
transient U فانی کوتاه
transients U فانی کوتاه
curtailment U کوتاه سازی
novella U رمان کوتاه
one track U کوتاه فکر
let us be brief U کوتاه کنیم
knurly U کوتاه قد کوتوله
jog trot U یورتمه کوتاه
piaffer U یورتمه کوتاه
intrim U کوتاه مدت
playlet U نمایش کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
razee U کوتاه کردن
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
lop sided U کوتاه و بلند
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
truncheons U چماق کوتاه
truncheon U چماق کوتاه
short-range U کوتاه مدت
short lived U کوتاه مدت
short-lived U کوتاه مدت
low frequency wave U موج کوتاه
anecdotes U قصهء کوتاه
anecdote U قصهء کوتاه
paddle U پاروی کوتاه
paddled U پاروی کوتاه
paddles U پاروی کوتاه
paddling U پاروی کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
reefs U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
short period U دوره کوتاه
short precision U دقت کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
punches U کوتاه قطور
punched U کوتاه قطور
punch U کوتاه قطور
easy term U کوتاه مدت
draw in U کوتاه شدن
shortest U کوتاه مدت
shortest U کوتاه کردن
detruncation U کوتاه شدگی
shorter U کوتاه مدت
detruncate U کوتاه کردن
shorter U کوتاه کردن
catnaps U چرت کوتاه
hidebound U کوتاه فکر
scutter U دو باگامهای کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
short blast U بوق کوتاه
half timber U الوار کوتاه
short blast U سوت کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
gnomical U کوتاه لب نویس
fubsy U کوتاه وکلفت
short circuit U اتصال کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
morello U گیلاس دم کوتاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com