English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holy joe U کشیش دهکده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
hamlets U دهکده
dorp U دهکده
stead U دهکده
dene U دهکده
krahl U دهکده
villages U دهکده
hamlet U دهکده
boroughs U دهکده
borough U دهکده
village U دهکده
thorp U دهکده
village green U میدان دهکده
villatic U مربوط به دهکده
kraals U در دهکده مسکن دادن
kraal U در دهکده مسکن دادن
rustic U مربوط به دهکده دهاتی
pueblo U دهکده سرخ پوستان
clachan U دهکده کوچک کوهستانی
kraals U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
kraal U دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
ecclesiastic U کشیش
priests U کشیش
provosts U کشیش
priest U کشیش
predicant U کشیش
herdsman U کشیش
provost U کشیش
herdsmen U کشیش
padres U کشیش
padre U کشیش
churchmen U کشیش
clergyman U کشیش
clergymen U کشیش
hieratic U کشیش
evengelist U کشیش
ecclesiastics U کشیش
churchman U کشیش
cleric U کشیش
abbe U کشیش
clerics U کشیش
presbyterate U کشیش
druids U کشیش
druid U کشیش
archpriest U کشیش بزرگ
lamas U کشیش بودایی
hedge priest U کشیش روستا
acolytes U دستیار کشیش
lay brother U نیمچه کشیش
acolyte U دستیار کشیش
high priest U کشیش اعظم
rectors U کشیش بخش
rector U کشیش بخش
priestcraft U کشیش بازی
priestlike U کشیش وار
priestliness U کشیش مابی
sacerdotalism U کشیش مابی
residentiary U کشیش مقیم
presbytery U خانه کشیش
presbyteries U خانه کشیش
right reverend U جناب کشیش
sacerdocy U کشیش منشی
Reverend U جناب کشیش
presbyterial U وابسته به کشیش ها
shaveling U سرتراشیده کشیش
primate U کشیش ارشد
lama U کشیش بودایی
parson U کشیش بخش
clerkly U وابسته به کشیش
priesthood U کشیش بودن
priesthood U مقام کشیش
parsons U کشیش بخش
vicars U کشیش بخش
officiant U کشیش سرپرست
vicar U کشیش بخش
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
rectory U خانه کشیش بخش
prsbytery U محل جلوس کشیش
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
pardoner U کشیش امرزنده گناه
rectrix U بانوی کشیش بخش
officiating priest U کشیش پیش نماز
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
rectories U خانه کشیش بخش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
parsonages U قلمرو کشیش بخش
cassocks U خرقه پوش کشیش
chancel U جای مخصوص کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
chancels U جای مخصوص کشیش
ministers U وزیر مختار کشیش .
papa U پاپ کشیش ناحیه
curate U معاون کشیش بخش
minister U وزیر مختار کشیش .
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
divining U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
divine U کشیش استنباط کردن
curates U معاون کشیش بخش
papas U پاپ کشیش ناحیه
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
manse U محل سکنی خانه کشیش
manses U محل سکنی خانه کشیش
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally U چوپان وار کشیش وار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com