English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high priest U کشیش اعظم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
Other Matches
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
Pope U خلیفه اعظم
michael U فرشته اعظم
Chief Justice U قاضی اعظم
the greater lumen U نیر اعظم
Chief Justices U قاضی اعظم
pegasi U فرس اعظم
archbishop U اسقف اعظم
Prime Minister U صدر اعظم
Prime Ministers U صدر اعظم
pegasus U فرس اعظم
archbishops U اسقف اعظم
Popes U خلیفه اعظم
majoring U بیشتر اعظم
majored U بیشتر اعظم
major U بیشتر اعظم
high priest U کاهن اعظم
prelature U قلمرو اسقف اعظم
archduchess U همسر دوک اعظم
exarch U نایب السطنه اسقف اعظم
primeminister U رئیس الوزرا صدر اعظم
archdiocesan U وابسته بقلمرو اسقف اعظم
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
archdiocese U ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
Chancellors U صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
Chancellor U صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
vicarate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicariate U قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
lyddite U ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
ecclesiastic U کشیش
abbe U کشیش
padre U کشیش
provosts U کشیش
evengelist U کشیش
priest U کشیش
hieratic U کشیش
priests U کشیش
herdsman U کشیش
predicant U کشیش
herdsmen U کشیش
provost U کشیش
padres U کشیش
clerics U کشیش
druid U کشیش
druids U کشیش
cleric U کشیش
ecclesiastics U کشیش
presbyterate U کشیش
churchman U کشیش
churchmen U کشیش
clergymen U کشیش
clergyman U کشیش
clerkly U وابسته به کشیش
holy joe U کشیش دهکده
hedge priest U کشیش روستا
acolyte U دستیار کشیش
acolytes U دستیار کشیش
officiant U کشیش سرپرست
parsons U کشیش بخش
parson U کشیش بخش
lamas U کشیش بودایی
lay brother U نیمچه کشیش
primate U کشیش ارشد
archpriest U کشیش بزرگ
sacerdotalism U کشیش مابی
lama U کشیش بودایی
priestliness U کشیش مابی
priestcraft U کشیش بازی
rector U کشیش بخش
rectors U کشیش بخش
priesthood U کشیش بودن
vicars U کشیش بخش
presbyterial U وابسته به کشیش ها
residentiary U کشیش مقیم
right reverend U جناب کشیش
presbytery U خانه کشیش
priesthood U مقام کشیش
presbyteries U خانه کشیش
sacerdocy U کشیش منشی
shaveling U سرتراشیده کشیش
vicar U کشیش بخش
Reverend U جناب کشیش
priestlike U کشیش وار
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
officiating priest U کشیش پیش نماز
prsbytery U محل جلوس کشیش
rectrix U بانوی کشیش بخش
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
pardoner U کشیش امرزنده گناه
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
ministers U وزیر مختار کشیش .
curates U معاون کشیش بخش
minister U وزیر مختار کشیش .
chancels U جای مخصوص کشیش
chancel U جای مخصوص کشیش
cassocks U خرقه پوش کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
parsonages U قلمرو کشیش بخش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
rectory U خانه کشیش بخش
curate U معاون کشیش بخش
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
papa U پاپ کشیش ناحیه
papas U پاپ کشیش ناحیه
divines U کشیش استنباط کردن
divine U کشیش استنباط کردن
rectories U خانه کشیش بخش
divining U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
manse U محل سکنی خانه کشیش
manses U محل سکنی خانه کشیش
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally U چوپان وار کشیش وار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com