English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
independency U کشور مستقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
dependencies U کشور غیر مستقل
dependency U کشور غیر مستقل
Other Matches
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
solo U مستقل
absolutes U مستقل
separate U مستقل
stand alone U مستقل
independent U مستقل
maverick U مستقل
mavericks U مستقل
separated U مستقل
separates U مستقل
realty U مستقل
sovereign U مستقل
sovereigns U مستقل
free-standing U مستقل
freelance U مستقل
autocratic U مستقل
solos U مستقل
absolute مستقل
freed U مستقل
freeing U مستقل
landed a U مستقل
frees U مستقل
free U مستقل
autonomic U مستقل
exogenous U مستقل
explanatory variable U متغیر مستقل
garrison house U ساخلو مستقل
separate company U گروهان مستقل
self goverment U حکومت مستقل
independent state U دولت مستقل
independent equations U معادلات مستقل
independent consultant U مشاور مستقل
arguments U متغیر مستقل
argument U متغیر مستقل
separate brigade U تیپ مستقل
stand on one's own two feet <idiom> U مستقل بودن
separate battery U اتشبار مستقل
separate battalion U گردان مستقل
device independence U مستقل از دستگاه
semi independent U نیمه مستقل
separate U یکان مستقل
autonomous variable U متغیر مستقل
detached U ستون مستقل
machine independent U مستقل از ماشین
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
autocracy U حکومت مستقل
independent variable U متغیر مستقل
separated U یکان مستقل
separates U یکان مستقل
individual units U یکانهای مستقل
context free U مستقل از متن
to stand by oneself U مستقل بودن
autonomous operation U عملیات مستقل
autonomous consumption U مصرف مستقل
absolutes U مستقل استبدادی
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
entity U موسسه مستقل
entity U موجودیت مستقل
single unit U یکان مستقل
entities U موسسه مستقل
entities U موجودیت مستقل
separations U مستقل شدن یکانها
computer independent language U زبان مستقل کامپیوتری
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
autonomous U دارای زندگی مستقل
monarchism U اصول سلطنت مستقل
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
dependent state U دولت غیر مستقل
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
separation U مستقل شدن یکانها
pica U سیستم عامل مستقل از ماشین
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous U دارای حکومت مستقل خودمختار
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
multicollinearity U هم خطی بین متغیرهای مستقل
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
autonomous U دارای حکومت مستقل داخلی
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
standalone U سیستمی که مستقل کار میکند
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
stand-alone <adj.> U خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
microcontroller U ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
variable delivery pump U پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
reentrant U روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
libraries U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library U تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
module U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
separate U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separates U استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
modules U وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
locals U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
canonical schema U نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
realm U کشور
nation U کشور
common wealth U کشور
countries U کشور
nations U کشور
country U کشور
realms U کشور
stating U کشور
land n U کشور
fatherland U کشور
state- U کشور
territories U کشور
fatherlands U کشور
territory U کشور
stated U کشور
states U کشور
state U کشور
soil U کشور
soils U کشور
soiling U کشور
modules U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module U بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
unbundled U اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
solos U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solo U پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
high court of U دیوانعالی کشور
great power U کشور با قدرت
Namibia U کشور نامیبیا
Greece U کشور یونان
Singapore U کشور سنگاپور
friendly state U کشور خودی
Nepal U کشور نپال
Sri Lanka U کشور سریلانکا
Korea U کشور کره
Somalia U کشور سومالی
New Zealand U کشور زلاندنو
kingdom U کشور قلمروپادشاهی
traitor to one's country U خائن به کشور
sea power U کشور دریایی
traitor to the countruy U خائن کشور
Rwanda U کشور رواندا
Albania U کشور آلبانی
host nation U کشور میزبان
Qatar U کشور قطر
Philippines U کشور فیلیپین
Peru U کشور پرو
host country U کشور میزبان
Nicaragua U کشور نیکاراگوا
Niger U کشور نیجر
Nigeria U کشور نیجریه
Sierra Leone U کشور سیرالئون
Holland U کشور هلند
home country U کشور اصلی
Oman U کشور عمان
Senegal U کشور سنگال
Pakistan U کشور پاکستان
Paraguay U کشور پاراگوئه
Portugal U کشور پرتغال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com