English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
friendly state U کشور خودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
Other Matches
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
friendly U خودی
friendliest U خودی
friendlies U خودی
friendlier U خودی
relative U خودی نسبی
internal heating U گرمایش خودی
familiar U مانوس خودی
insiders U خودی خودمانی
insider U خودی خودمانی
we group U گروه خودی
in group U گروه خودی
own goal U گل به دروازه خودی
spontaneity U خود به خودی
chicks U هواپیمای خودی
friendlies U نیروی خودی
own goals U گل به دروازه خودی
friendliest U نیروی خودی
upcourt U سبد خودی
friendly forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای خودی
friendly U نیروی خودی
homeling U بازیگر خودی
friendlier U نیروی خودی
spontaneous U خود به خودی
self directed U پیش خودی
homes U زمین خودی
home U زمین خودی
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
touchdowns U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown U حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
common wealth U کشور
state U کشور
nation U کشور
state- U کشور
stated U کشور
nations U کشور
states U کشور
stating U کشور
territories U کشور
territory U کشور
fatherlands U کشور
fatherland U کشور
land n U کشور
realms U کشور
soiling U کشور
soils U کشور
realm U کشور
country U کشور
soil U کشور
countries U کشور
Tunisia U کشور تونس
Canada U کشور کانادا
Senegal U کشور سنگال
Rwanda U کشور رواندا
Nigeria U کشور نیجریه
Czechoslovakia U کشور چکوسلواکی
Uganda U کشور اوگاندا
Suriname U کشور سورینام
Sri Lanka U کشور سریلانکا
per pais U بوسیله کشور
Sudan U کشور سودان
department of the enterior U وزارت کشور
Cameroon U کشور کامرون
Swaziland U کشور سوازیلند
Somalia U کشور سومالی
Qatar U کشور قطر
cloud-cuckoo-land U کشور پریون
Pakistan U کشور پاکستان
Paraguay U کشور پاراگوئه
Sierra Leone U کشور سیرالئون
Singapore U کشور سنگاپور
Egypt U کشور مصر
Oman U کشور عمان
Peru U کشور پرو
Sweden U کشور سوئد
Philippines U کشور فیلیپین
Tanzania U کشور تانزانیا
Niger U کشور نیجر
Nicaragua U کشور نیکاراگوا
Thailand U کشور تایلند
Togo U کشور توگو
country of origin U کشور مبداء
Portugal U کشور پرتغال
assyria U کشور اشور
ottoman U کشور عثمانی
Costa Rica U کشور کاستاریکا
land of the rising sun U کشور ژاپن
Guyana U کشور گیانا
Honduras U کشور هندوراس
Korea U کشور کره
Hungary U کشور مجارستان
kingdom U کشور قلمروپادشاهی
Indonesia U کشور اندونزی
Colombia U کشور کلمبیا
Jamaica U کشور جامائیکا
the superme court U دیوانعالی کشور
Kenya U کشور کنیا
Liberia U کشور لیبریا
Guatemala U کشور گواتمالا
Great Britain U کشور انگلیس
Djibouti U کشور جی بوتی
Cuba U کشور کوبا
Ecuador U کشور اکوادر
Eire U کشور ایرلند
oversea U خارج از کشور
Fiji U کشور فیجی
Morocco U کشور مغرب
midland U داخله کشور
Finland U کشور فنلاند
Gabon U کشور گابن
Ghana U کشور غنا
Ghana U کشور گانا
Kiribati U کشور کیریباتی
Kuwait U کشور کویت
Greece U کشور یونان
great power U کشور با قدرت
Mali U کشور مالی
Mexico U کشور مکزیک
friendly state U کشور دوست
Mozambique U کشور موزامبیک
Myanmar U کشور میانمار
forwarding country U کشور فرستنده
Namibia U کشور نامیبی
Namibia U کشور نامیبیا
fisc U خزانه کشور
Nepal U کشور نپال
high court of U دیوانعالی کشور
Maldives U کشور مالدیو
Malaysia U کشور مالزی
Laos U کشور لائوس
independency U کشور مستقل
Lesotho U کشور لسوتو
Libya U کشور لیبی
host nation U کشور میزبان
host country U کشور میزبان
Luxembourg U کشور لوکزامبورگ
Malawi U کشور مالاوی
home country U کشور اصلی
Holland U کشور هلند
New Zealand U کشور زلاندنو
traitors U خائن به کشور
traitor U خائن به کشور
treason U خیانت به کشور
nationwide U در سرتاسر کشور
expulsions U اخراج از کشور
expulsion U اخراج از کشور
theocrat U خداوند کشور
the youth of the country U جوانان کشور
traitor to one's country U خائن به کشور
traitor to the countruy U خائن کشور
dependency U کشور غیرمستقل
fairylands U کشور پریان
fairyland U کشور پریان
southland U کشور نیمروز
Spain U کشور اسپانیا
neighbouring country [British E] U کشور همسایه
neighboring state [American E] U کشور همسایه
bordering country U کشور همسایه
Cambodia U کشور کامبوج
the play of europe U کشور سویس
Hungary U مجارستان [کشور]
stating U جمهوری کشور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com