Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
dispatcher
U
اعزام کننده
dispatcher
U
اعزام کننده امکانات
combined staff
U
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
registrant
U
پرسنل ثبت نام کننده
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
operating strenght
U
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
donner country
U
کشور کمک کننده
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
gold import point
U
حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
releasing officer
U
افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
despatching
U
اعزام
despatches
U
اعزام
dispatched
U
اعزام
dispatch
U
اعزام
send out
U
اعزام
dispatches
U
اعزام
despatched
U
اعزام
dispatching
U
اعزام
dispatched
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام داشتن
despatched
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام یکانها
dispatches
U
اعزام کردن
send out
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام یکانها
detach
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام یکانها
send
U
اعزام داشتن
sending
U
اعزام داشتن
despatching
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام داشتن
sends
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام یکانها
detaches
U
اعزام کردن
despatches
U
اعزام داشتن
despatches
U
اعزام کردن
detaching
U
اعزام کردن
despatches
U
اعزام یکانها
unattached
U
اعزام نشده
embassage
U
اعزام سفیر
dispateh
U
اعزام کردن
to send away
U
اعزام داشتن
to tell off
U
اعزام کردن
afforcement
U
اعزام نیروی امداد
transfer station
U
محل اعزام افراد
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
commit
U
اعزام داشتن برای
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
commits
U
اعزام داشتن برای
committed
U
اعزام داشتن برای
committing
U
اعزام داشتن برای
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
despatch
U
ارسال کردن اعزام
sick slip
U
برگ اعزام به بیمارستان
personnel
U
پرسنل
staffed
U
پرسنل
staffs
U
پرسنل
staff
U
پرسنل
delegation
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
delegations
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
dispatchment
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
complementing
U
پرسنل سازمانی
permanent party
U
پرسنل دایمی
trooped
U
پرسنل دار
adjutant general
U
دایره پرسنل
complements
U
پرسنل سازمانی
complemented
U
پرسنل سازمانی
troop
U
پرسنل دار
intransit strenth
U
پرسنل سیال
shipmate
U
پرسنل هم ناو
trooping
U
پرسنل دار
complement
U
پرسنل سازمانی
ship's company
U
پرسنل ناو
all hands
U
کلیه پرسنل
crewing
U
پرسنل ناو
cadre
U
پرسنل پیمانی
crewed
U
پرسنل ناو
crew
U
پرسنل ناو
operating personnel
U
پرسنل فعال
turout
U
تجمع پرسنل
personnel officer
U
افسر پرسنل
cadres
U
پرسنل پیمانی
operations personal
U
پرسنل عملیات
crews
U
پرسنل ناو
service number
U
شماره خدمتی پرسنل
quarters
U
محل اسایشگاه پرسنل
turout
U
جمع شدن پرسنل
ration method
U
روش تغذیه پرسنل
staff
U
پرسنل ستاد ستادی
staffed
U
پرسنل ستاد ستادی
evacuees
U
پرسنل تخلیه شده
staffs
U
پرسنل ستاد ستادی
carreer personnel
U
پرسنل کادر ثابت
regulars
U
پرسنل کادر منظم
regular
U
پرسنل کادر منظم
evacuee
U
پرسنل تخلیه شده
military pay order
U
لیست حقوقی پرسنل
lag rate
U
میزان کسری پرسنل
nonoperating strength
U
پرسنل غیر فعال
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
station complement
U
پرسنل خدماتی پایگاه
station complement
U
پرسنل ثابت یک پایگاه
proceed time
U
زمان انتقال پرسنل
administrative acceptees
U
پرسنل پذیرفته شده
probationers
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
probationer
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
blind
U
بدون دید مستقیم پرسنل
release denial
U
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
blinded
U
بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel
U
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
debarkation net
U
تور پیاده شدن پرسنل
airmen
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
airman
U
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blinds
U
بدون دید مستقیم پرسنل
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
replacement factor
U
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
enlisted personnel
U
پرسنل سرباز و درجه دار
battlefield evacuation
U
تخلیه پرسنل اسیب دیده
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
transport area
U
منطقه حمل و نقل پرسنل
reimbursable personnel
U
پرسنل حقوق بگیر نظامی
military pay order
U
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping
U
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
station bill
U
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
escape line
U
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
manning the rail
U
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
salvage group
U
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
technical escort
U
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
service records
U
سوابق خدمتی پرسنل خلاصه وضعیت خدمتی
manning table
U
جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
holdees
U
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com