Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
self supporting country
U
کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Kasim Ushag design
U
طرح قسیم اوشاق
[عشاق]
[مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
scundine quid
U
از برخی جهات
intercardinal points
U
جهات فرعی
intercardinal headings
U
جهات فرعی
central strip
U
جداکننده جهات
the four cardinal points
U
جهات اربعه
cardinal points
U
جهات اصلی
quadrantal points
U
جهات فرعی
intermediate points
U
جهات میانی
in somewise
U
از پارهای جهات
cardinal headings
U
جهات اصلی
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cutting direction of a saw
U
جهات برش اره
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
reference line
U
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
to box the compass
U
جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
to orient oneself
U
جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
goat antelope
نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
pascal
U
فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
vernacular
U
کشوری
state-
U
کشوری
state
U
کشوری
civilians
U
کشوری
civilian
U
کشوری
civic
U
کشوری
stated
U
کشوری
states
U
کشوری
vernaculars
U
کشوری
stating
U
کشوری
civil
U
کشوری
states
U
ایالت کشوری
civil servants
U
مستخدم کشوری
civil department
U
تشکیلات کشوری
intrastate
U
درون کشوری
civil defence service
U
خدمات کشوری
civil servant
U
مستخدم کشوری
state
U
ایالت کشوری
state-
U
ایالت کشوری
stated
U
ایالت کشوری
stating
U
ایالت کشوری
Civil Service
U
خدمات کشوری
theonomy
U
کشوری که خداپادشاه ان باشد
civic d.
U
محرومیت از حقوق کشوری
to export something
[from / to a country]
U
صادر کردن
[به یا از کشوری]
airspace
[over a country]
U
فضای هوایی
[در کشوری]
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
boycott
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
the u kingdom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
the u states
U
کشوری که پادشاه داشته باشد
best governed country
U
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
boycotted
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotting
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotts
U
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
centumvir
U
عضومحکمه کشوری که مرکب ازصد تن بود
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
High Commissioner
U
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioners
U
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
banana republic
U
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
banana republics
U
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
import
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
naturalises
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalize
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizing
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalizes
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
closed sea
U
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
to mandate a territory to a country
U
منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
naturalising
U
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
postliminy or minium
U
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
development aid worker
U
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
rosette
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes
U
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
gold standards
U
حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
U
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
To drag a country into war .
U
کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
free trade
U
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
assistance
U
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
king dom
U
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
miscellaneous
U
مختلف
varying
U
مختلف
discrepant
U
مختلف
off
U
مختلف
disparate
U
مختلف
various
U
مختلف
diverse
U
مختلف
sundry
U
مختلف
dissimilar
U
مختلف
divergent
U
مختلف
variegated
U
مختلف
variate
U
مختلف کردن
polyphyletic
U
از نژادهای مختلف
variously
U
بطور مختلف
polyphyletic
U
مختلف الاجداد
two discrepant stories
U
دو حکایت مختلف
diversely
U
به اشکال مختلف
diverse
U
مختلف مخالف
asynchronous
U
مختلف الزمان
variant
U
گوناگون مختلف
several
U
جدا مختلف
heterochromatic
U
مختلف اللون
half caste
U
ازنژاد مختلف
half breed
U
از نژاد مختلف
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
intercollegiate
U
بین کالجهای مختلف
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
rank and file
U
شئون مختلف نظامی
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
interracial
U
بین نژادهای مختلف
interrace
U
بین نژادهای مختلف
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
run around
<idiom>
U
گردش درمناطق مختلف
play off
<idiom>
U
رفتار مختلف با اشخاص
process
U
مراحل مختلف چیزی
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
holdalls
U
جعبه اسبابهای مختلف
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
holdall
U
جعبه اسبابهای مختلف
eccentrics
U
مختلف المرکز بودن
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
variform
U
گوناگون مختلف الشکل
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
varisized
U
دارای اندازههای مختلف
multifarious
U
دارای انواع مختلف
processes
U
مراحل مختلف چیزی
disjunctive
U
دارای دو شق مختلف فصلی
eccentric
U
مختلف المرکز بودن
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
polytechnical
U
وابسته به علوم عملی مختلف
bytes
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
general purpose machine
U
دستگاه برای اهداف مختلف
middling
U
اجناس مختلف از درجه متوسط
multi rate meter
U
کنتور با چند نرخ مختلف
interstate
U
بین ایالتها وکشورهای مختلف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com