English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
Other Matches
You need to take care to differentiate between facts and opinions [ differentiate facts from opinions] . U شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید [حقایق را از نظرات تشخیص بدهید] .
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
res gestae U حقایق عینی
probative U حقایق فرعی
facts of life <idiom> U حقایق زندگی
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
a recital of all the facts U شمارشی از همه حقایق
prim ry truths U حقایق اولیه یانخستین
ultimate truths U حقایق اولیه یا اصلی
low dwon U حقایق امر اصل حقیقت
americana U اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
subreption U اختفای حقایق برای استفاده خود
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
novel U جدید
up to date U جدید
new U جدید
maiden U جدید
unprecedentedly U جدید
new- U جدید
novels U جدید
unprecedented U جدید
newer U جدید
up-to-date U جدید
maidens U جدید
recent U جدید
newest U جدید
modern U جدید
neogenesis U تولید جدید
neophytes U جدید الایمان
New Year U سال جدید
neophyte U جدید الایمان
innovations U حرکت جدید
modern U جدید مدرن
neologism U واژه جدید
recent development U بسط جدید
proselyte U جدید الایمان
newfound U جدید الاکتشاف
new deal U سیاست جدید
new deal U قرار جدید
postulancy U جدید الورودی
postulant U جدید الورود
neoteric U جدید تازه
modern system U نظام جدید
innovation U حرکت جدید
modern physics U فیزیک جدید
modern sector U بخش جدید
the new testament U عهد جدید
neologisms U واژه جدید
revision U چاپ جدید
probed U اکتشاف جدید
probes U اکتشاف جدید
reprinted U چاپ جدید
fresh target U هدف جدید
reprinting U چاپ جدید
reorganization U صورت جدید
revisions U چاپ جدید
probe U اکتشاف جدید
It's not new. جدید نیست.
reprints U چاپ جدید
freshmen U جدید الورود
freshman U جدید الورود
reprint U چاپ جدید
imagism U مکتب شعر جدید
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
neoanthropic U شبیه انسان جدید
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
kakapo U طوطی زلاند جدید
currencies U جدید بودن نقشه
involucrum U تشکیل استخوان جدید
rehouse U بخانه جدید رفتن
rehoused U بخانه جدید رفتن
rehouses U بخانه جدید رفتن
rehousing U بخانه جدید رفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
currency U جدید بودن نقشه
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
drafts U بازیگر جدید تیم
resurfaced U لایهی جدید افزودن
resurfaces U لایهی جدید افزودن
neo U پیشوند بمعنی جدید
draft U بازیگر جدید تیم
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
drafted U بازیگر جدید تیم
forwarding address آدرس پستی جدید
neo- U پیشوند بمعنی جدید
resurface U لایهی جدید افزودن
ultramodern U خیلی جدید متجدد
reseat U صندلی جدید دادن
used U آنچه جدید نیست
reseated U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
epoch U اغاز فصل جدید عصر
epochs U اغاز فصل جدید عصر
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
rename U دادن نام جدید به فایل
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
analysis U یات هزینههای محصول جدید
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
renamed U دادن نام جدید به فایل
released U قراردادن محصول جدید دربازار
release U قراردادن محصول جدید دربازار
natality U تعداد زایش وموالید جدید
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
renames U دادن نام جدید به فایل
renaming U دادن نام جدید به فایل
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
force U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
abstract representation U [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
kaka U طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
forcing U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
How much new machinery has been installed ? U چه اندازه ماشین آلات جدید نصب شده است ؟
This new dance at the discotheques is all the rage . U این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
staged U تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com