Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
passenger liner
U
کشتی مسافری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
voyager
U
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
voyagers
U
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
liner
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
liners
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
ocean grevhound
U
کشتی مسافری تندرو
Other Matches
cargo liner
U
مسافری
passanger
U
واگن مسافری
passenger car
U
واگن مسافری
travel agency
U
اژانس مسافری
travel agencies
U
اژانس مسافری
twon car
U
اتومبیل کرایه مسافری
tallyho
U
کالسکه سریع السیر مسافری
wherry
U
قایق سبک پارویی مسافری
outside passenger
U
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
travel agents
U
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
U
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
carina
U
کشتی
argo
U
کشتی
ship
کشتی
hulk
U
کشتی
hulks
U
کشتی
ship haven
U
یک کش کشتی
bilge
U
اب ته کشتی
ark
U
کشتی
sail ho!
U
کشتی !کشتی !
boarded
U
کشتی
carinae
U
کشتی
by water
U
با کشتی
catch
U
کشتی کج
board
U
کشتی
flat
U
پل کشتی
flattest
U
پل کشتی
vessel
U
کشتی
vessels
U
کشتی
wrestling
U
کشتی
aft
U
در پس کشتی
bottoms
U
کشتی
bottom
U
کشتی
ships
U
کشتی
puppis
U
کشتی دم
on the water
U
در کشتی
foreship
U
سر کشتی
on board a ship
U
در کشتی
on shipboard
U
در کشتی
deck
U
پل کشتی
afloat
U
در کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
U
کشتی مس
collier
U
کشتی
decks
U
پل کشتی
on the sea
U
در کشتی
decked
U
پل کشتی
the ship was wrecked
U
کشتی شکست
greco roman
U
کشتی فرنگی
the ship is in d.
U
کشتی در خطراست
the rudder of a ship
U
سکان کشتی
the roll of a ship
U
غلت کشتی
the enemy
U
کشتی دشمن
motor vessel
U
کشتی موتوری
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
he went aboard the ship
به کشتی درآمد
foreship
U
دماغه کشتی
tricks
U
فن و بندهای کشتی
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
the ship leaks
U
کشتی اب تو میدهد
tonnage
U
فرفیت کشتی
bulkhead
U
تیغه در کشتی
bulkheads
U
تیغه در کشتی
bo's'n
U
افسر کشتی
ferry boat
U
کشتی گذاره
bosun
U
افسر کشتی
bosuns
U
افسر کشتی
midships
U
در میان کشتی
fob
U
تحویل کشتی
named vessel
U
کشتی مشخص
naval war
U
جنگ با کشتی
shipwrecked
U
کشتی شکستگی
tender ship
U
کشتی تدارکاتی
shipwrecks
U
کشتی شکستگی
on shipboard
U
سوار کشتی
doutful category
U
کشتی مشکوک
wreck
U
کشتی شکستگی
lumber carrier
U
کشتی تیر بر
shipwreck
U
کشتی شکستگی
flying dutchman
U
شبح کشتی
noah ark
U
کشتی نوح
noah's a
U
کشتی نوح
wrestling
U
کشتی گیری
ocean greyhound
U
کشتی تندرو
flag ship
U
کشتی پیشرو
fire ship
U
کشتی اتش زن
exs
U
تحویل از کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
dressing ship
U
تزیین کشتی
hermaphrodite brig
U
کشتی دو دگله
bos'n
U
افسر کشتی
marker ship
U
کشتی نماینده
lading
U
بار کشتی
kelson or keelson
U
سقف ته کشتی
troopship
U
کشتی سرباز بر
keel shaped
U
شبیه ته کشتی
kedge
U
تغییرجهت کشتی
jerque
U
بازرسی کشتی
tramp vessel
U
کشتی ازاد
tramp steamer
U
کشتی ازاد
training ship
U
کشتی اموزشی
mate's receipt
U
رسیدکاپیتان کشتی
shipbuilding
U
کشتی سازی
war ship
U
کشتی جنگی
large ship
U
کشتی بزرگ
wrestling match
U
مسابقه کشتی
wresthing match
U
مسابقه کشتی
propeller
U
پروانه کشتی
wrech
U
کشتی شکستگی
wrech
U
کشتی شکسته
lighter aboard ship
U
کشتی دوبه بر
lee shore
U
کشتی بادپناه
dockyards
U
تعمیرگاه کشتی
war vessel
U
کشتی جنگی
wrecked
U
کشتی شکسته
lumper
U
باربر کشتی
towboat
U
کشتی یدک کش
topsldes
U
بادخوربدنه کشتی
cargo
U
محموله کشتی
to take ship
U
با کشتی بردن
inboard
U
داخل کشتی
in the hold
U
در انبار کشتی
imbark
U
در کشتی گذاشتن
icebreaker
U
کشتی یخ شکن
ice breaker
U
کشتی یخ شکن
merchant ship
U
کشتی تجارتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
strands
U
به گل نشستن کشتی
strand
U
به گل نشستن کشتی
double-deckers
U
کشتی دوعرشهای
cargoes
U
محموله کشتی
matman
U
کشتی گیر
dock
U
تعمیرگاه کشتی
docked
U
تعمیرگاه کشتی
docks
U
تعمیرگاه کشتی
berth
U
خوابگاه کشتی
berthed
U
خوابگاه کشتی
berthing
U
خوابگاه کشتی
berths
U
خوابگاه کشتی
shipboard
U
پهلوی کشتی
double-decker
U
کشتی دوعرشهای
parent ship
U
کشتی مادر
ship safety
U
سلامت کشتی
ship propeller
U
پروانه کشتی
ship papers
U
اسناد کشتی
cook house
U
اشپزخانه کشتی
ship handling
U
مانور با کشتی
ship building
U
کشتی سازی
bige water
U
گنداب کشتی
passenger liner
U
کشتی مسافربری
bilge water
U
گنداب کشتی
bill of lading
U
ستمی کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
auxiliary ship
U
کشتی تدارکاتی
at the fore
U
در جلوی کشتی
argosy
U
کشتی تجاری
afterdeck
U
عقب کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com