Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cartels
U
مبادله اسیران جنگی
cartel
U
مبادله اسیران جنگی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
cartels
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartel
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
warships
U
کشتی جنگی ناو جنگی
warship
U
کشتی جنگی ناو جنگی
navy
U
کشتی جنگی
navies
U
کشتی جنگی
war vessel
U
کشتی جنگی
war ship
U
کشتی جنگی
combatant vessel
U
کشتی جنگی
battleship
U
کشتی جنگی
battleships
U
کشتی جنگی
man of war
U
کشتی جنگی رزمناو
armement
U
مهمات کشتی جنگی
ship of the line
U
کشتی جنگی بزرگ
ward room
U
اطاق افسران در کشتی جنگی
orlop deck
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop
U
عرشه زیرین کشتی جنگی
dromond
U
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
trireme
U
کشتی جنگی روم و یونان باستان
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
prizes
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizing
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize
U
کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
acrostolium
U
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
escry
U
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
battle drill
U
مشق جنگی تمرین جنگی
interchanged
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchange
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
coasters
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
coaster
U
کشتی مخصوص کشتیرانی در کنارساحل
lyle gun
U
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
downhaul
U
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawser
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
U
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
hatch way
U
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
graving dock
U
اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
ferrets
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret
U
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
scrapper
U
جنگی
martin
U
جنگی
dogfight
U
سگ جنگی
dogfights
U
سگ جنگی
serviced
U
جنگی
battle line
U
خط جنگی
fighting
U
جنگی
tactically
U
جنگی
bristly
U
جنگی
tactical
U
جنگی
martial
U
جنگی
service
U
جنگی
warlike
U
جنگی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
reparations for war damages
U
غرامات جنگی
tactical intelligence
U
اطلاعات جنگی
lived
U
فشنگ جنگی
live
U
تیراندازی جنگی
munitions of war
U
مهمات جنگی
live
U
مهمات جنگی
campaigned
U
عملیات جنگی
tactical aircraft
U
هواپیمای جنگی
campaign medal
U
مدال جنگی
campaign badge
U
نشان جنگی
campaign
U
عملیات جنگی
chariots
U
ارابه جنگی
chariot
U
ارابه جنگی
live
U
فشنگ جنگی
campaigning
U
عملیات جنگی
lived
U
مهمات جنگی
battle sight
U
درجه جنگی
charger
U
اسب جنگی
chargers
U
اسب جنگی
poleaxe
U
تبرزین جنگی
battle reserve
U
احتیاط جنگی
combat exercise
U
مانور جنگی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
battle casualty
U
تلفات جنگی
battle station
U
پایگاه جنگی
interned
U
پناهنده جنگی
campaigns
U
عملیات جنگی
lived
U
تیراندازی جنگی
missing
U
گمشده جنگی
poleax
U
تبرزین جنگی
cocker
U
خروس جنگی
strategic situation
U
وضع جنگی
formation
U
ارایش جنگی
gamecock
U
خروس جنگی
war cry
U
فریاد جنگی
war material
U
وسایل جنگی
war crime
U
جنایات جنگی
warlike preparations
U
تدارکات جنگی
warfare economy
U
اقتصاد جنگی
passes
U
معبر جنگی
war strenght
U
استعداد جنگی
compartment
U
دهلیز جنگی
war state
U
دولت جنگی
enginery
U
اسباب جنگی
war crimes
U
جنایات جنگی
war gas
U
گاز جنگی
war indemnity
U
تاوان جنگی
war plan
U
طرح جنگی
war plan
U
نقشه جنگی
war reserves
U
ذخایر جنگی
war indemnity
U
غرامت جنگی
fighting load
U
بار جنگی
compartments
U
دهلیز جنگی
war material
U
تجهیزات جنگی
dry run
U
تمرین جنگی
passed
U
معبر جنگی
booty of war
U
غنیمت جنگی
jetty
U
استحکامات جنگی
jetties
U
استحکامات جنگی
field type
U
از نوع جنگی
tactical march
U
حرکت جنگی
trophy of war
U
غنایم جنگی
nom de guerre
U
کنیه جنگی
field wire
U
سیم جنگی
paludament
U
ردای جنگی
fighting cock
U
خروس جنگی
fighting load
U
بارمهمات جنگی
booty
U
غنیمت جنگی
fighting ram
U
غوچ جنگی
dry run
U
عملیات جنگی
killed in action
U
کشته جنگی
tactical missile
U
موشک جنگی
tactical march
U
انتقال جنگی
pass
U
معبر جنگی
parlementaire
U
فرستاده جنگی
battle lights
U
چراغهای جنگی
action
U
عملیات جنگی
battle dress
U
جلیقه جنگی
tactic
U
تدابیر جنگی
warheads
U
کلاهک جنگی
contraband of war
U
قاچاق جنگی
war horses
U
اسب جنگی
dim light
U
چراغ جنگی
war horse
U
اسب جنگی
light line
U
خط چراغ جنگی
stratagem
U
حیله جنگی
battle map
U
نقشه جنگی
bantams
U
خروس جنگی
bantam
U
خروس جنگی
actions
U
عملیات جنگی
warhead
U
کلاهک جنگی
sloop of war
U
کرجی جنگی
spoiler
U
خریدارغنائم جنگی
spoils of war
U
غنائم جنگی
live ammunition
U
مهمات جنگی
sloop
U
قایق جنگی
military
U
جنگی ارتش
man of war
U
مرد جنگی
destrer
U
اسب جنگی
tactics
U
تدابیر جنگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com