English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
floating dock U حوضچه شناور تعمیر کشتی
wreck vessel U شناور کشتی غرق شده
flotsam and jetsam U کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam U کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
seaway U مسیر کشتی
port of call U بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
ports of call U بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
rhumb line U خط رام خط مسیر کشتی خط نصف النهارات
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
plotting U رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
ferret U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets U هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
hunter track U مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود انحراف
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
drift signal U علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
rod float U تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
route U تعیین خط مسیر
routes U تعیین خط مسیر
redirection U تعیین مسیر
position light U علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
intended track U مسیر تعیین شده هواپیما
barging U خطا در تعیین مسیر قایق
input output redirection U تعیین مسیر ورودی- خروجی
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
air signal U علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
visual omnidirectional range U سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
command heading U مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
bilge U اب ته کشتی
hulks U کشتی
on the water U در کشتی
deck U پل کشتی
bottoms U کشتی
on shipboard U در کشتی
bottom U کشتی
by water U با کشتی
hulk U کشتی
catch U کشتی کج
afloat U در کشتی
decked U پل کشتی
on the sea U در کشتی
decks U پل کشتی
aft U در پس کشتی
collier U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
on board a ship U در کشتی
foreship U سر کشتی
flattest U پل کشتی
argo U کشتی
flat U پل کشتی
ark U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
vessels U کشتی
wrestling U کشتی
board U کشتی
vessel U کشتی
ships U کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
puppis U کشتی دم
ship کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
boarded U کشتی
wrestler U کشتی گیر
noah's a U کشتی نوح
skippers U ناخدای کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
ocean greyhound U کشتی تندرو
flag ship U کشتی پیشرو
fire ship U کشتی اتش زن
exs U تحویل از کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
combatant vessel U کشتی جنگی
coxswain U مباشر کشتی
cook house U اشپزخانه کشتی
greco roman U کشتی فرنگی
on board a ship U سوار کشتی
commondo ship U کشتی نیروبر
deadman U مهاربند کشتی
tankers U کشتی نفت کش
deck gang U ملوان پل کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
deck plan U افق پل کشتی
cutwater U دماغه کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
doutful category U کشتی مشکوک
dressing ship U تزیین کشتی
steamers U کشتی بخار
steamer U کشتی بخار
commercial marine U کشتی تجاری
cuddy U اطاقک کشتی
lee shore U کشتی بادپناه
tanker U کشتی نفت کش
lumber carrier U کشتی تیر بر
lumper U باربر کشتی
tug U کشتی یدک کش
tugged U کشتی یدک کش
tugging U کشتی یدک کش
tugs U کشتی یدک کش
inboard U داخل کشتی
dredgers U کشتی لایروب
dredger U کشتی لایروب
lighter aboard ship U کشتی دوبه بر
lime juicer U کشتی انگلیسی
large ship U کشتی بزرگ
lading U بار کشتی
motor vessel U کشتی موتوری
kelson or keelson U سقف ته کشتی
keel U تیر ته کشتی
keel shaped U شبیه ته کشتی
kedge U تغییرجهت کشتی
keel U حمال کشتی
keels U تیر ته کشتی
jerque U بازرسی کشتی
keels U حمال کشتی
in the hold U در انبار کشتی
marker ship U کشتی نماینده
merchantman U کشتی بازرگانی
foreship U دماغه کشتی
hold U انبار کشتی
flying dutchman U شبح کشتی
midships U در میان کشتی
holds U انبار کشتی
named vessel U کشتی مشخص
naval war U جنگ با کشتی
anchor U لنگر کشتی .
anchoring U لنگر کشتی .
anchors U لنگر کشتی .
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
he went aboard the ship به کشتی درآمد
imbark U در کشتی گذاشتن
coal whipper U زغال کش کشتی
mate's receipt U رسیدکاپیتان کشتی
dash U کشتی تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
dashes U کشتی تهاجمی
icebreaker U کشتی یخ شکن
matman U کشتی گیر
merchant ship U کشتی تجارتی
ice breaker U کشتی یخ شکن
merchantman U کشتی تجارتی
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
noah ark U کشتی نوح
wrestlers U کشتی گیر
battleship U کشتی جنگی
wrestled U کشتی گرفتن
wrestled U کشتی کشمکش
wrestles U کشتی گرفتن
wrestles U کشتی کشمکش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com