English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embargoes U توقیف کشتی در بندر
embargo U توقیف کشتی در بندر
lay an embargo on U در بندر توقیف کردن
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
habeas corpus U حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
under restraint U در توقیف تحت توقیف د ربند
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
garnishes U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
hold in restraint U توقیف کردن
keep in U توقیف کردن
pull in U توقیف کردن
foreclosing U توقیف کردن
put under the ban U توقیف کردن
foreclosed U توقیف کردن
foreclose U توقیف کردن
pull-in U توقیف کردن
sequester U توقیف کردن
sequestrate U توقیف کردن
embargoes U توقیف کردن
detain U توقیف کردن
impounds U توقیف کردن
garnishment U توقیف کردن
suppresses U توقیف کردن
banning U توقیف کردن
embargo U توقیف کردن
embay U توقیف کردن
suppressing U توقیف کردن
ban U توقیف کردن
distrain U توقیف کردن
internment U توقیف کردن
to take into custody U توقیف کردن
detains U توقیف کردن
impounding U توقیف کردن
attaching U توقیف کردن
detained U توقیف کردن
attaches U توقیف کردن
impounded U توقیف کردن
attach U توقیف کردن
impound U توقیف کردن
detaining U توقیف کردن
suppress U توقیف کردن
restraining U توقیف کردن
grabbing U توقیف کردن
interns U توقیف کردن
grabs U توقیف کردن
apprehending U توقیف کردن
forecloses U توقیف کردن
grab U توقیف کردن
restrain U توقیف کردن
interning U توقیف کردن
apprehended U توقیف کردن
apprehends U توقیف کردن
bans U توقیف کردن
grabbed U توقیف کردن
restrains U توقیف کردن
apprehend U توقیف کردن
intern U توقیف کردن
to hold in restraint U توقیف کردن
pull-ins U توقیف کردن
arrested U توقیف کردن بازداشتن
apprehended U بازداشت توقیف کردن
constrains U حبس کردن توقیف
keeps U توقیف کردن بازداشتن
seize U قاپیدن توقیف کردن
attachment U توقیف کردن ضمیمه
confining U توقیف کردن در جمع
seized U قاپیدن توقیف کردن
apprehend U بازداشت توقیف کردن
confine U توقیف کردن در جمع
apprehending U بازداشت توقیف کردن
keep U توقیف کردن بازداشتن
constrain U حبس کردن توقیف
confinement U حبس کردن توقیف
arrests U توقیف کردن بازداشتن
seizes U قاپیدن توقیف کردن
apprehends U بازداشت توقیف کردن
lift the ban on U رفع توقیف کردن
slap down U ناگهان توقیف کردن
arrest U توقیف کردن بازداشتن
zeri suppression U توقیف کردن صفر
constraining U حبس کردن توقیف
to cop somebody U کسی را توقیف کردن
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
suppressing U توقیف کردن فرو نشاندن
seizes U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
retention U حفافت توقیف بازداشت کردن
seize U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
arrests U حکم ضبط توقیف کردن
suppress U توقیف کردن فرو نشاندن
arrest U حکم ضبط توقیف کردن
attaching U ضبط کردن توقیف شدن
seized U ضبط یا توقیف یاتصرف کردن
attaches U ضبط کردن توقیف شدن
arrested U حکم ضبط توقیف کردن
confiscate U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
suppresses U توقیف کردن فرو نشاندن
to seize something [from somebody] U چیزی را توقیف کردن [از کسی]
confiscates U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
attach U ضبط کردن توقیف شدن
confiscating U مصادره یا ضبط یا توقیف کردن
lock up U توقیف بازداشت کردن حبس کردن
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
to keep in U توقیف کردن جلوگیری کردن
confiscating U توقیف کردن مصادره کردن
sequester U توقیف کردن جدا کردن
confiscate U توقیف کردن مصادره کردن
books U رزرو کردن توقیف کردن
booked U رزرو کردن توقیف کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
confiscates U توقیف کردن مصادره کردن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
letter of marque U پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
captions U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption U توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
seaports U بندر
harboring U بندر
harbored U بندر
harboured U بندر
port U بندر
harbour U بندر
harbourless U بی بندر
harbors U بندر
cril U سد بندر
wayside U بندر
seaport U بندر
harbours U بندر
harbouring U بندر
sail U با کشتی حمل کردن
sailings U با کشتی حمل کردن
commissioning the ship U فعال کردن کشتی
sailed U با کشتی حمل کردن
to take ship U با کشتی حمل کردن
to take ship U در کشتی سوار کردن
imbark U در کشتی سوار کردن
Bissau U بندر بیسائو
port watch U نگهبان بندر
port U بندر گاه
port of entry U بندر مقصد
naval port U بندر دریایی
Plymouth U بندر پلیموت
bar U پیش بندر
bars U پیش بندر
port of embarkation U بندر عزیمت
port of destination U بندر مقصد
Calcutta U بندر کلکته
treaty port U بندر پیمانی
harbour dues U حقوق بندر
aport U بسوی بندر
aport U روبه بندر
longshoreman U باربرلنگرگاه بندر
longshoremen U باربرلنگرگاه بندر
outer harbor U پیش بندر
way port U بندر سر راه
port U بندر ورودی
on berth U در داخل بندر
harbor master U راهنمای بندر
secondary port U بندر فرعی
wharfmaster U رئیس بندر
destination port U بندر مقصد
malaga U بندر مالاگا
terminal port U بندر مقصد
Sydney U بندر سیدنی
seaports U بندر دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com