English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
training ship U کشتی اموزشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
educational age U سن اموزشی
educational U اموزشی
didactic U اموزشی
ea U سن اموزشی
instructional U اموزشی
dummy cartridge U فشنگ اموزشی
educational technology U فن شناسی اموزشی
instruction film U فیلم اموزشی
educational quotient U بهر اموزشی
skull practice U کلاس اموزشی
instructional material U مواد اموزشی
instructional method U روش اموزشی
educational administration U مدیریت اموزشی
educational guidance U راهنمایی اموزشی
educational pyramid U هرم اموزشی
educational system U نظام اموزشی
instructional program U برنامه اموزشی
instructional technology U تکنولوژی اموزشی
educational television U تلویزیون اموزشی
curriculum U برنامه اموزشی
didactic analysis U روانکاوی اموزشی
graphic training aid U پوسترهای اموزشی
training publication U مدارک اموزشی
graphic training aid U چارت اموزشی
training publication U نشریات اموزشی
service practice U تمرین اموزشی
training manual U راهنمای اموزشی
graphical training aids U چارت اموزشی
training facilities U تاسیسات اموزشی
deputy for training U معاونت اموزشی
training facilities U محلهای اموزشی
training cycle U سیکل اموزشی
curriculums U برنامه اموزشی
didactic psychoanalysis U روانکاوی اموزشی
training bill U برنامه اموزشی
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
training aid U وسیله کمک اموزشی
gunnery ship U ناو اموزشی توپخانه
didactics U روش شناسی اموزشی
departments U اداره گروه اموزشی
department U اداره گروه اموزشی
mobile training team U تیم اموزشی سیار
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
assault courses U دوره اموزشی عملیات هجومی
assault course U دوره اموزشی عملیات هجومی
telecourse U دوره برنامههای اموزشی تلویزیونی
maieutic U وابسته به روش اموزشی سقراط
simulated mustard U گاز خردل مصنوعی یا گازخردل اموزشی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
course ware U نام برنامههای اموزشی کامپیوتر دوره ابزار
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
submarine sanctuaries U مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
bleacher U صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
carina U کشتی
on the water U در کشتی
by water U با کشتی
carinae U کشتی
flat U پل کشتی
on the sea U در کشتی
boarded U کشتی
ark U کشتی
wrestling U کشتی
on board a ship U در کشتی
on shipboard U در کشتی
flattest U پل کشتی
vessel U کشتی
ships U کشتی
decked U پل کشتی
ship کشتی
hulk U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
ship haven U یک کش کشتی
puppis U کشتی دم
aft U در پس کشتی
afloat U در کشتی
collier U کشتی
argo U کشتی
foreship U سر کشتی
vessels U کشتی
deck U پل کشتی
catch U کشتی کج
bottoms U کشتی
bottom U کشتی
decks U پل کشتی
board U کشتی
bilge U اب ته کشتی
hulks U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
on shipboard U سوار کشتی
packet boat U کشتی نامه بر
fob U تحویل کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
wrestled U کشتی کشمکش
ship handling U مانور با کشتی
propeller U پروانه کشتی
wrecked U کشتی شکسته
seaway U مسیر کشتی
ship safety U سلامت کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
ship building U کشتی سازی
dockyard U تعمیرگاه کشتی
on board a ship U سوار کشتی
ship papers U اسناد کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
bosuns U افسر کشتی
bosun U افسر کشتی
sailer U کشتی بادبانی
roadstead U کشتی گاه
cargo U محموله کشتی
privateer U کشتی مسلح
strands U به گل نشستن کشتی
cargoes U محموله کشتی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
double-decker U کشتی دوعرشهای
berths U خوابگاه کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
berth U خوابگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
sea gauge U اب نشین کشتی
bos'n U افسر کشتی
bo's'n U افسر کشتی
bulkheads U تیغه در کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
tonnage U فرفیت کشتی
pleasure boat U کشتی تفرجی
pancratist U کشتی گیر
parent ship U کشتی مادر
passenger liner U کشتی مسافری
sea fight U جنگ کشتی ها
shipbuilding U کشتی سازی
sea anchor U لنگر کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
pilotage U راهنمایی کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
docked U تعمیرگاه کشتی
wrestling U کشتی گیری
inboard U داخل کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
he went aboard the ship به کشتی درآمد
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
at the fore U در جلوی کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
greco roman U کشتی فرنگی
commondo ship U کشتی نیروبر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com