English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gallows bird U کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
potted U قرمه شده قرمه
fricassees U قرمه
fricassee U قرمه
preserved meat U قرمه
veg U سبزی
vegetable U سبزی
greenless U بی سبزی
greenness U سبزی
green stuff U سبزی
greenth U سبزی
greenstuff U سبزی
virescence U سبزی
greenery U سبزی
green meat U سبزی
green jaundice U سبزی
viridity U سبزی
legume U سبزی
fawner U سبزی پاک کن
coster U سبزی فروش
greengrocery U سبزی فروشی
vegetably U سبزی وار
vegetably U بشکل سبزی
verdancy U حالت سبزی
viridescence U میل به سبزی
wrack U اشغال سبزی
vegetable soup U سوپ سبزی
obsequious U سبزی پاک کن
greengrocer U سبزی فروش
green vegetable U سبزی خوراکی
pot herb U سبزی پختنی
greengrocers U سبزی فروش
virescence U سبزی غیرعادی دربرگهای گل
What vegetables do you have? U چه سبزی هایی دارید؟
pickler U پیازترشی سبزی ترشی
verdure U تازگی سبزیجات سبزی
buble and squeak U قیمه با سبزی یا کلم
vegetable diet U خوراک سبزی دار
maket garden U باغ سبزی کاری
minestrone U سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
costermonger U سبزی فروش دوره گرد
fawningly U ازروی سبزی پاک کنی
olla U یکجور اش سبزی دار دراسپانی
garden stuff U حاصل باغ :سبزی ومیوه
fawning U دم لابه سبزی پاک کنی
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
borsch U نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
borscht U نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
olericulture U سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
flatteringly U متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
Cooked vegetables digest easily. U سبزی پخته زود هضم است.
green bice U رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
worlds U میدهد
world U میدهد
readout U را میدهد
the garden provides food U میدهد
fibre over Etherenet U میدهد
periodic U که مرتب رخ میدهد
creditor's bill U به ورثه میدهد
periodical U که مرتب رخ میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
point U نشان میدهد
belly dancer U زنیکهرقصشکمانجام میدهد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
factors U ثیر قرار میدهد
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
voter U کسی که رای میدهد
voters U کسی که رای میدهد
what is the thir everning U امشب چه نشان میدهد
time U ثیر قرار میدهد
switches U ثیر قرار میدهد
timed U ثیر قرار میدهد
times U ثیر قرار میدهد
transaction U ثیر قرار میدهد.
fasts U کیلو baud میدهد
fasted U کیلو baud میدهد
fast U کیلو baud میدهد
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
it gives off a bad odour U بوی بدی میدهد
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
switched U ثیر قرار میدهد
factor U ثیر قرار میدهد
switch U ثیر قرار میدهد
fastest U کیلو baud میدهد
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
circulating library U کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
cock a doodle doo U نامی که بچه بخروس میدهد
lending libraries U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
bureau U ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
upsilon U است وصدای u را در فرانسه میدهد
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
consulting U شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
bureaus U ادارهای که اطلاعات در اختیار میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
lending library U کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
goal predicates blackness U زغال از سیاهی خبر میدهد
logic seeking U دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
flow diagram U ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
flowchart U ترتیبی که رویدادها در فلوچارت رخ میدهد
QuickTime U گرافیکی امکان نمایش میدهد.
output U امکان نمایش اطلاعات میدهد
adapter U اجازه نصب در سوکت میدهد
compact U روی دیسک فشرده را میدهد
i am tortured with headache U سر درد مرا ازار میدهد
compacted U روی دیسک فشرده را میدهد
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
compacting U روی دیسک فشرده را میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
outputs U امکان نمایش اطلاعات میدهد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
compacts U روی دیسک فشرده را میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
rates U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
gate U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
displaying U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
systems analysis U شخصی که بررسیهای سیستم را انجام میدهد
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
display U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
displayed U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
microsoft U ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد
displays U وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
numeral U حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
numerals U حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
transients U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
optical U فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
locomotor ataxy U بی نظمی در حرکت دست و پا که از سفلیس رخ میدهد
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
lock spit U شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
textualist U کسی که زیاد به نص یا لفظ اهمیت میدهد
leg spin U چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
supinator U ماهیچهای ک کف دست رارو به بالاقرار میدهد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
discrete U که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
know allmen by these presents U بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
gates U دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
states U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
rate gyro U ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
light U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lighted U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lightest U نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
omr U وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
bifurcation gate U دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
to be long in coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
state U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
queen's bounty U دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
stating U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- U وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
wet behind the ears <idiom> U نابالغ ،دهانش بوی شیر میدهد
chickens come home to roost <idiom> U زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
plain flap U فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
draught line U خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
waterline U خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
multimedia U پردازش تصویر رو نمایش متن میدهد
fasted U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fast U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
transient U خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
equivalence U دروازهای که تابع معادل انجام میدهد
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
to be a long time in the coming U خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
fastest U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
combo box U ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد
syenite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
transparency U مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com