English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
discussant U کسی که در مباحثه و منافره شرکت دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gag rule U قانون منع مباحثه و منافره
debated U منافره کردن مباحثه کردن
debate U منافره کردن مباحثه کردن
debates U منافره کردن مباحثه کردن
debating U منافره کردن مباحثه کردن
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
parlance U منافره
contestation U منافره
debates U منافره
debating U منافره
agument U منافره
debated U منافره
dabate U منافره
argumentation U منافره
debate U منافره
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
disputations U منازعه منافره
dialectician U اهل منافره
debatable U قابل منافره
debaters U منافره کننده
disputation U منازعه منافره
discussions U گفتگو منافره
melec U منافره ستیزه
debater U منافره کننده
responsions U مجلس منافره
discussion U گفتگو منافره
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
synods U مجلس منافره مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
argumentativeness U اعتیادبه جدل یا منافره
halsie U منافره جنگ ودعوا
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
discussions U مباحثه
controversy U مباحثه
debated U مباحثه
contretemps U مباحثه
discourse U مباحثه
discussion U مباحثه
agument U مباحثه
disputations U مباحثه
controversies U مباحثه
argument U مباحثه
debate U مباحثه
debating U مباحثه
arguments U مباحثه
contention U مباحثه
contentions U مباحثه
debates U مباحثه
disputation U مباحثه
discourses U مباحثه
halsie U مباحثه
discuss U مباحثه کردن
dissert U مباحثه کردن
controversialist U اهل مباحثه
debate U مباحثه کردن
dabate U مباحثه کردن
eristic U اهل مباحثه
dabate U مباحثه بحث
climb-down U مباحثه-جدل
controversially U ازراه مباحثه
controvertist U اهل مباحثه
controvertible U قابل مباحثه
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
contesting U مباحثه وجدل کردن
contested U مباحثه وجدل کردن
contest U مباحثه وجدل کردن
debates U مناقشه مباحثه کردن
debate U مناقشه مباحثه کردن
incontrovertible U بدون مباحثه مسلم
debated U مناقشه مباحثه کردن
contests U مباحثه وجدل کردن
disputant U اهل مباحثه جدلی
debating U مناقشه مباحثه کردن
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
ergotism U مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله مباحثه منطقی
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
eliza U برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
disputing U جدال کردن مباحثه کردن
dispute U جدال کردن مباحثه کردن
disputes U جدال کردن مباحثه کردن
disputed U جدال کردن مباحثه کردن
panelist U عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
concern U شرکت
companies U شرکت
fellowsh U شرکت
company U شرکت
concerns U شرکت
partnership U شرکت
corporation U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
partnerships U شرکت
consociation U شرکت
corporations U شرکت
cahoot U شرکت
contribution U شرکت
participation U شرکت
incorporation U شرکت
EIS U ول شرکت
businesses U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
hand U شرکت
handing U شرکت
associations U شرکت
association U شرکت
firm U شرکت
contributions U شرکت
firms U شرکت
firmest U شرکت
house U شرکت
firmer U شرکت
business U شرکت
proportional liability partnership U شرکت نسبی
businesses U شرکت تجاری
complicity U شرکت در جرم
partake U شرکت کردن
memorandom of association U اساسنامه شرکت
entrepreneurs U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
stand-ins U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
entrepreneur U موسس شرکت
partaken U شرکت کردن
memorandum of association U اساسنامه شرکت
principal U شرکت اصلی
take a hand at U شرکت کردن در
joint stock company U شرکت سهامی
stock company U شرکت سهامی
joint stock U شرکت سهامی
invalidation of company U بطلان شرکت
business U شرکت تجاری
inveluntary partnership U شرکت قهری
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
subsidiary company U شرکت فرعی
participants U شرکت کننده
sit out U شرکت نداشتن در
contributor U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
proprietary company U شرکت خصوصی
principals U شرکت اصلی
shipping agent U شرکت حمل
shipping company U شرکت کشتیرانی
entry U شرکت کننده
participable U شرکت کردنی
participable U شرکت بردار
winding up U انحلال شرکت
contributors U شرکت کننده
tandy corporation U شرکت Tandy
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
unlimited liability company U شرکت تضامنی
parent company U شرکت مادر
parent company U شرکت اصلی
participated U شرکت کردن
private corporation U شرکت خصوصی
participates U شرکت کردن
participation U شرکت در جرم
partakes U شرکت کردن
parcenary U شرکت مشاع
private company U شرکت خصوصی
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
trading company U شرکت تجارتی
pall bearer U شرکت میکند
voluntary partnership U شرکت اختیاری
parcenary U شرکت در ارث
unity U وحدت شرکت
airlines U شرکت هواپیمایی
to play at U شرکت کردن در
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com