Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finallist
U
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
home stretch
U
مرحله نهایی
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
interrupting
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
telic
U
نهایی دارای هدف نهایی
creep
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
U
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
U
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogs
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
outplay
U
درمسابقه جلو افتادن از
long odds
U
تفاوت زیاد درمسابقه
plays
U
شرکت درمسابقه انفرادی
play
U
شرکت درمسابقه انفرادی
played
U
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
U
شرکت درمسابقه انفرادی
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
stations
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
station
U
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
brush
U
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brushes
U
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
daclare
U
تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
neck and neck
<idiom>
U
درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
let alone
<idiom>
U
چه برسد به
fee tail
U
برسد
much less
U
چه برسد به
not to speak of
<conj.>
U
چه برسد به
not to mention
<conj.>
U
چه برسد به
let
[leave]
alone
<conj.>
U
چه برسد به
still less
U
چه برسد به
and certainly not
<conj.>
U
چه برسد به
never mind
U
چه برسد به
to say nothing of
<conj.>
U
چه برسد به
attention
U
برسد به دست
attentions
U
برسد به دست
Heaven help him this time.
U
خدابدادش برسد
Let her attend to her work .
U
بگذار بکارش برسد
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
multimillionaire
U
میلیونری که ثروتش بچندمیلیون برسد
combat phase
U
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
would-be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
It must be put up to the prime minister .
U
باید بعرض نخست وزیر برسد
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
Wait up!
U
صبر بکن!
[تا کسی بیاید یا برسد]
adventitious property
U
دارایی که بطورغیر مستقیم به ارث برسد
would be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
He's due to arrive at ten.
U
او
[مرد]
قرار است ساعت ده برسد.
iterative process
U
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
his days
U
عمرش نزدیک است به پایان برسد
renders
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
rendered
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
render
U
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
to be a long time in the coming
U
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
to be long in coming
U
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
play off
U
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
dump
U
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
pistol clasp
U
قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
lip
U
ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
truncation
U
حذف رقم یک عدد تا به یک طول مشخص برسد
We were afraid lest she should get here too late .
ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
It is due to be signed this afternoon .
قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
bridges
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
the sands are running out
U
مدت ضرب الاجل نزدیک است بپایان برسد
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
bridge
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
wait up for
<idiom>
U
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
Method to my madness
<idiom>
U
هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
perfectionists
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
reentry vehicle
U
مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
final setting time
U
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
padding
U
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
pad character
U
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
ultimatums
U
نهایی
definite
<adj.>
U
نهایی
terminal
U
نهایی
ultimata
U
نهایی
terminals
U
نهایی
peremptory
U
نهایی
ultimatum
U
نهایی
ultimate
U
نهایی
finals
U
نهایی
final
U
نهایی
conclusive
U
نهایی
closing
U
نهایی
high limit
U
حد نهایی
definitive
U
نهایی
privy
U
نهایی
grail
U
هدف نهایی
top speed
U
سرعت نهایی
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final cut
U
برش نهایی
terminus
U
ایستگاه نهایی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
final destination
U
مقصد نهایی
final diameter
U
قطر نهایی
final act
U
سند نهایی
ultimate stress
U
تنش نهایی
ultimate strength
U
مقاومت نهایی
ultimate load
U
بار نهایی
ultimate analysis
U
تجزیه نهایی
ultimata
U
هدف نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
finals
U
مسابقه نهایی
semi-finals
U
نیمه نهایی
quarter final
U
یک چهارم نهایی
quarter-final
U
یک چهارم نهایی
end product
U
محصول نهایی
end product
U
فراورده نهایی
final drive
U
گرداننده نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
final payment
U
پرداخت نهایی
final judgement
U
حکم نهایی
final
U
مسابقه نهایی
quarter-finals
U
یک چهارم نهایی
differential cost
U
ارزش نهایی
draft
U
نیمه نهایی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
final result
U
نتیجه نهایی
final report
U
گزارش نهایی
final term
U
جمله نهایی
final value
U
ارزش نهایی
extra expenses
U
هزینه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
limiting value
U
ارزش نهایی
margin utility
U
مطلوبیت نهایی
elevation stop
U
حد نهایی درجه
incremental cost
U
هزینه نهایی
end strength
U
استعداد نهایی
net result
U
نتیجه نهایی
end user
U
کاربر نهایی
drafts
U
نیمه نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
ultimate speed
U
سرعت نهایی
ultimate stress limit
U
حد تنش نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
semifinal
U
نیمه نهایی
second check
U
بررسی نهایی
differential cost
U
هزینه نهایی
quarterfinal
U
یک چهارم نهایی
ultimatum
U
هدف نهایی
extreme range
U
برد نهایی
extreme position
U
وضعیت نهایی
try-outs
U
تمرین نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
semi-final
U
نیمه نهایی
ultimatums
U
هدف نهایی
final position
U
وضعیت نهایی
armageddon
U
مبارزهء نهایی
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
process
U
مرحله
instar
U
مرحله
processes
U
مرحله
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
grades
U
مرحله
phase
U
مرحله
phased
U
مرحله
stages
U
مرحله
grade
U
مرحله
step
U
مرحله
stage
U
مرحله
stepping
U
مرحله
stroking
U
مرحله
scene
U
مرحله
strokes
U
مرحله
scenes
U
مرحله
stroked
U
مرحله
rung
U
مرحله
stroke
U
مرحله
phases
U
مرحله
echoing
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
linear
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
echoed
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
U
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com