English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
out law U کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
outlawry U بی بهره گی از حقوق وحمایت قانونی محرومیت ازحقوق
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
legal interest U بهره قانونی
out law U از حقوق بی بهره کردن
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
municipium U شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
privacy U قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
to lay down a rule U قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
public international law U حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum U قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
detention of pay U ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
harbour dues U حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
attainder U سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice U پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
automatic release date U تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
legitimating U عذر قانونی قانونی
legitimate U عذر قانونی قانونی
legitimates U عذر قانونی قانونی
legitimated U عذر قانونی قانونی
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
protectorship U حمایت
vindication U حمایت
belay U حمایت
egis U حمایت
in suppotrtof U به حمایت
auspices U حمایت
protection U حمایت
support U حمایت
abetment U حمایت
patronage U حمایت
aided U حمایت
sponsorship U حمایت
aid U حمایت
advocation U حمایت
aiding U حمایت
lee U حمایت
to agitate [for] U حمایت کردن
maintrain U حمایت کردن از
upholds U حمایت کردن از
protection U حراست حمایت
maintenance of membership U حمایت از عضویت
belayer U حمایت کننده
to defend [from] U حمایت کردن [از]
dynamic balay U حمایت متحرک
support U حمایت کردن
self support U حمایت از خود
uphold U حمایت کردن از
vindicative U حمایت امیز
price support U حمایت قیمت
defend U حمایت کردن
defended U حمایت کردن
defending U حمایت کردن
defends U حمایت کردن
maintenance U حمایت خرجی
propugn U حمایت کردن از
vindicable U حمایت کردنی
sustains U حمایت کردن از
price support U حمایت قیمتی
vindicating U حمایت کردن از
vindicates U حمایت کردن از
vindicated U حمایت کردن از
aiding U حمایت کردن
aided U حمایت کردن
aid U حمایت کردن
vindicate U حمایت کردن از
overprotection U حمایت مفرط
partisanship U هواخواهی حمایت
sustained U حمایت کردن از
sustain U حمایت کردن از
to take under one's wing U حمایت کردن
shelter U محافظت حمایت
sheltered U محافظت حمایت
sheltering U محافظت حمایت
shelters U محافظت حمایت
protects U حمایت کردن
protecting U حمایت کردن
emotional support U حمایت عاطفی
covering a man U حمایت فوروارد
protect U حمایت کردن
assisting U پیوستن به حمایت کردن از
assisted U پیوستن به حمایت کردن از
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
stand one's ground <idiom> U حمایت از جایگاه شخص
assists U پیوستن به حمایت کردن از
protege U حمایت شده شاگرد
stead U گذاشتن حمایت کردن
protectionism U مکتب طرفدار حمایت
assist U پیوستن به حمایت کردن از
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
bring up U صعود با حمایت از بالا
consumerism U حمایت از مصرف کننده
auspice U سایه حمایت توجهات
vindicatory U مربوط به دفاع و حمایت
espousing U شوهردادن حمایت کردن از
espouses U شوهردادن حمایت کردن از
espoused U شوهردادن حمایت کردن از
espouse U شوهردادن حمایت کردن از
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
statolatry U حمایت ازقدرت مرکزی
belay on U علامت با طناب در حمایت
maintains U حمایت کردن از مدعی بودن
Thank you for your support U با تشکر برای حمایت شما.
protectionist U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
maintain U حمایت کردن از مدعی بودن
supportable U حمایت کردنی تاب اوردنی
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
maintained U حمایت کردن از مدعی بودن
protectionists U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
protectionism U سیستم حمایت از تولیدات داخلی
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
in law U کسی که تحت حمایت قانون است
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
interests U بهره
portions U بهره
efficient U بهره ور
yields U بهره
yielded U بهره
productive U بهره زا
yield U بهره
exploiters U بهره کش
exploiter U بهره کش
efficiency U بهره
gains U بهره
gained U بهره
portion U بهره
exploited U بهره ده
quotients U بهره
quotient U بهره
interest U بهره
gain U بهره
gained U بهره برداری
gains U بهره تقویت
optimising U بهره بردن
high interest U بهره سنگین
gained U بهره تقویت
passive debt U وام بی بهره
gain U بهره برداری
cheap money U پول با بهره کم
pure interest U بهره خالص
gain U بهره تقویت
utilisation [British] U بهره برداری
compound interest U بهره مرکب
productivity U بهره وری
transducer gain U بهره دگرسازی
interest U بهره [اقتصاد]
gains U بهره برداری
voltage gain U بهره ولتاژ
utilizations U بهره برداری ها
exploitative character U منش بهره کش
exploitation [utilization] U بهره برداری
usage U بهره برداری
productive work U کار بهره زا
using U بهره برداری
high interest U بهره گران
efficiency U بهره وری
gavels U بهره غیرمجاز
exploitation U بهره برداری
laser gain U بهره لیزر
contango U بهره دیرکرد
operation U بهره برداری
exploitation U بهره کشی
utilisations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
deprives U بی بهره کردن
declaration of interest U اعلام بهره
abused U بهره کشی
sweatshop U بهره کشخانه
abuse U بهره کشی
sweatshops U بهره کشخانه
divest U بی بهره کردن
bank interest U بهره بانکی
lending rate U بهره - نزولپول
utilization U بهره برداری
lot U بخش بهره
lot U بهره قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com