Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parodist
U
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
hudibrastic
U
نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
the hen incubates her eggs
U
مرغ روی تخمهای خودخوابیده ازانهاجوجه درمیاورد
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
literay
U
ادبی
irreverence
U
بی ادبی
belletristic
U
ادبی
indecorousness
U
بی ادبی
lowliness
U
بی ادبی
misbehaciour
U
بی ادبی
literary
U
ادبی
impoliteness
U
بی ادبی
clownishness
U
بی ادبی
discourtesy
U
بی ادبی
churlishness
U
بی ادبی
inurbanity
U
بی ادبی
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
to misbehave oneself
U
بی ادبی کردن
pirated
U
دزد ادبی
criticism
U
نقد ادبی
pirates
U
دزد ادبی
pirating
U
دزد ادبی
pirate
U
دزد ادبی
plagiarism
U
دزدی ادبی
locus
U
مثال ادبی
figure of speech
U
صنایع ادبی
apologia
U
پوزش ادبی
anthologies
U
گلچین ادبی
criticisms
U
نقد ادبی
plagiarist
U
سارق ادبی
anthology
U
گلچین ادبی
apologias
U
پوزش ادبی
literary property
U
حق مالکیت ادبی
literarily
U
بطور ادبی
literal interpretation
U
تفسیر ادبی
piracy
U
دزدی ادبی
garland
U
گلچین ادبی
garlands
U
گلچین ادبی
gobbets
U
گلچین ادبی
gobbet
U
گلچین ادبی
skits
U
هجو ادبی
plagiarizer
U
دزد ادبی
skit
U
هجو ادبی
plagiary
U
دزدی ادبی
misbehave
U
بی ادبی کردن
misbehaved
U
بی ادبی کردن
misbehaves
U
بی ادبی کردن
misbehaving
U
بی ادبی کردن
moral theology
U
لاهوت ادبی
cribs
U
دزدی ادبی
cribbing
U
دزدی ادبی
cribbed
U
دزدی ادبی
crib
U
دزدی ادبی
miscellanea
U
جنگ ادبی
imagery
U
تشبیه ادبی
reviewers
U
منقد ادبی
stylistic
U
ادبی ادیبانه
analects
U
گلچین ادبی
analecta
U
قطعات ادبی
analecta
U
گلچین ادبی
florilegium
U
گلچین ادبی
reviewer
U
منقد ادبی
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
pirates
U
دزدی ادبی کردن
stylists
U
از نظر سبک ادبی
stylist
U
از نظر سبک ادبی
pirating
U
دزدی ادبی کردن
architectonics
U
ساختمان اثر ادبی
pirate
U
دزدی ادبی کردن
analects
U
قطعات ادبی منتخبات
pirated
U
دزدی ادبی کردن
locus classicus
U
عبارت نمونه ادبی
piece
U
قطعه ادبی یاموسیقی
pieces
U
قطعه ادبی یاموسیقی
He is courteous ( respectful ).
U
آدم با ادبی است
criticises
U
نقد ادبی کردن
criticising
U
نقد ادبی کردن
criticize
U
نقد ادبی کردن
chef d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
criticizes
U
نقد ادبی کردن
criticized
U
نقد ادبی کردن
chef-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
dialogue
U
مکالمات ادبی و دراماتیک
bluestocking
U
دارای ذوق ادبی
bluestockings
U
دارای ذوق ادبی
stylistic
U
وابسته به انشای ادبی
textual critic
U
نقدگر متون ادبی
textual critic
U
ناقد ادبی منقد
criticised
U
نقد ادبی کردن
criticizing
U
نقد ادبی کردن
textual critic
U
نقد ادبی متون
didactic
U
یاد دهنده ادبی
dialogues
U
مکالمات ادبی و دراماتیک
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
the desk
U
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
anthologize
U
گلچین ادبی جمع کردن
epigone
U
مقلد اثار ادبی و هنری
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
slang
U
واژه عامیانه وغیر ادبی
magnum opus
U
مهمترین اثر ادبی یا هنری
morceau
U
قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
architectonic
U
مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
anthologist
U
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
set piece
U
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
sketchbook
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
renaissance
U
دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
set pieces
U
قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels
<idiom>
U
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
classicize
U
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
sketchbooks
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
academical
U
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
sturm und drang
U
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
local colour
U
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
locus classicus
U
مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
Nothing can excuse such impoliteness.
U
هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
neoscholasticism
U
نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
ethic
U
روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
pomegrenate design
U
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
texts
U
نوشته
depositions
U
نوشته
letters
U
نوشته
inscription
U
نوشته
deposition
U
نوشته
scrip
U
نوشته
text
U
نوشته
inscriptions
U
نوشته
opuses
U
نوشته
manuscript
U
نوشته
record
U
نوشته
writs
U
نوشته
writ
U
نوشته
papeteries
U
نوشته
paper work
U
نوشته
manuscripts
U
نوشته
letter
U
نوشته
opus
U
نوشته
epigraph
U
نوشته
High Renaissance
U
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
one who
U
کسیکه
dragman
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
writing
U
نوشته نوشتجات
pseudograph
U
نوشته جعلی
hierogram
U
نوشته قدس
callout
U
نوشته راهنما
it is written that
U
نوشته اندکه
petroglyph
U
سنگ نوشته
petrograph
U
سنگ نوشته
handwriting
U
دست نوشته
cryptogram
U
نوشته رمزی
written
U
نوشته شده
writings
U
نوشته نوشتجات
cryptograph
U
نوشته رمزی
manuscript
U
دست نوشته
ancient manuscript
U
نوشته قدیمی
chirograph
U
دست نوشته
hand writing
U
دست نوشته
long shot
U
کسیکه درمسابقات
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
constructionist
U
کسیکه قانون
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
stalker
U
کسیکه میخرامد
whomso
U
بهر کسیکه
inscription
U
نقش نوشته خطی
triglot
U
به سه زبان نوشته شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com