English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
liter any executor U کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
casual poor U کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
dedicatee U کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود
delegated U مامور فرستاده مامور کردن
delegate U مامور فرستاده مامور کردن
delegates U مامور فرستاده مامور کردن
delegating U مامور فرستاده مامور کردن
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
penster U نویسنده بویژه نویسنده مزدور
polygraph U صاحب تالیفات بسیار
plagiarism U سرقت تالیفات یا اختراعات
polygraphs U صاحب تالیفات بسیار
rading party U قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
juvenilia U تالیفات دوره جوانی شعرا ونویسندگان بزرگ
free lance U مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
appoints U مامور کردن
appoint U مامور کردن
send on duty U مامور کردن
commissioning U بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commission U بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissions U بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
to send upon an e U مامور سفارت کردن
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
to p a soldier to duty U سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
nark U مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
tight end U مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
melodramatist U کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
launching U روانه کردن مامور کردن
launched U روانه کردن مامور کردن
launch U روانه کردن مامور کردن
attach U منتصب کردن مامور کردن
attaching U منتصب کردن مامور کردن
attaches U منتصب کردن مامور کردن
launches U روانه کردن مامور کردن
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
composers U نویسنده
scrivener U نویسنده
writer U نویسنده
writers U نویسنده
the present writer U نویسنده
composer U نویسنده
quill driver U نویسنده
scribbler U نویسنده بد
authoress U نویسنده زن
penman U نویسنده
wordsmith U نویسنده
craftsman U نویسنده
authors U نویسنده ها
craftsmen U نویسنده
penwoman U زن نویسنده
writers U نویسنده ها
author U نویسنده
hacks U نویسنده مزدور
devils U نویسنده مزدور
technical writer U نویسنده فنی
hacked U نویسنده مزدور
hack U نویسنده مزدور
fantast U نویسنده خیالپرست
garreteer U نویسنده بی نوا
devil U نویسنده مزدور
neoteric U نویسنده تازه
report writer U نویسنده گزارش
author U نویسنده موسس
drafter U نویسنده پیام
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
hunter track U مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
librettists U نویسنده اشعار اپرا
auctorial U منسوب به نویسنده یا مولف
librettist U نویسنده اشعار اپرا
authorial U موبوط به مصنف یا نویسنده
hagiologist U نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
bel esprit U سخنران یا نویسنده باذوق
mannerisms U سبک بخصوص نویسنده
mannerism U سبک بخصوص نویسنده
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
headliner U نویسنده سرمقاله روزنامه
nomographer U نویسنده کتاب درباره
matthew U نویسنده انجیل متی
idem U همان نویسنده در همانجا
pen name U نام مستعار نویسنده
pen-names U نام مستعار نویسنده
encyclopaedist U نویسنده دایره المعارف
pen-name U نام مستعار نویسنده
wanted clerks U دبیر یا نویسنده لازم است
hagiographer U نویسنده شرح حال مقدسین
city editor U نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
screenwriters U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
magazin U نویسنده مقاله برای مجله
comedist U نویسنده نمایشهای خنده دار
screenwriter U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous U منتشر شده پس از مرگ نویسنده
memorialist U نویسنده یاد بود یا لوحه
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
belletrist U نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragedian U نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
headings U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
interactive U سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
heading U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
ethic U روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
symbolist U نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
jude U یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
commissioners U مامور
functionary U مامور
commissioner U مامور
agent U مامور
missionaries U مامور
pursuivant U مامور
ranksman U مامور صف
agents U مامور
missionary U مامور
appointed U مامور
official U مامور
functionaries U مامور
functionery U مامور
bedell U مامور
bedel U مامور
officer U مامور
commissionaire U مامور
commissionaires U مامور
officers U مامور
powered U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
typographer U مامور چاپخانه
tollman U مامور نواقل
revenuer U مامور مالیاتی
censored U مامور سانسور
hangman U مامور اعدام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com