Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trainbearer
U
کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
fashionist
U
کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
gigman
U
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
color bearer
U
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
dipsomaniac
U
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
weisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
wisenheimer
U
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
towhead
U
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
laboratorian
U
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
hereditarian
U
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
natural philosopher
U
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
monophysite
U
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
advantaged
U
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
interloper
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
usufructuary
U
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
negationist
U
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
interlopers
U
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
advowee
U
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept
U
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
clothes horse
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
clothes horses
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
U
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
metaphrast
U
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
flunkeyism
U
نوکری
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
lackey
U
نوکری کردن
serviced
U
نوکری یاری
to take up one's livery
U
نوکری کردن
lacquey
U
نوکری کردن
service
U
نوکری یاری
lackeys
U
نوکری کردن
serfism
U
قره نوکری
sorb
U
نوکری کار
livery servant
U
نوکری که جامه ویژه نوکربابی می پوشد
eyeservant
U
نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
motley
U
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
U
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
U
لباس نجات لباس چوب پنبهای
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
one who
U
کسیکه
whom
U
کسیکه
dragman
U
کسیکه
gospeller
U
کسیکه
blessed is he who
U
کسیکه
introspectionist
U
کسیکه معتقد به
minimalist
U
کسیکه خرسنداست
stalker
U
کسیکه میخرامد
whomso
U
بهر کسیکه
long shot
U
کسیکه درمسابقات
constructionist
U
کسیکه قانون
euphuist
U
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
misogynists
U
کسیکه از زن بیزار است
figurant
U
کسیکه باجمع میرقصد
snorter
U
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
U
کسیکه از زن بیزار است
pall bearer
U
کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
jogger
U
کسیکه اهسته می دود
joggers
U
کسیکه اهسته می دود
rumormonger
U
کسیکه شایعه میسازد
benedick
U
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
heliophobe
U
کسیکه ازافتاب بیزاراست
tugger
U
کسیکه کوشش وتقلامیکند
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
scaler
U
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
obstructionist
U
کسیکه برای جلوگیری
pledger
U
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
embracer
U
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
fillbelly
U
کسیکه درکاری حریص باشد
inductee
U
کسیکه وارد خدمت شده
negroid
U
کسیکه خون سیاهان در او باشد
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
pranksters
U
کسیکه شوخی زننده کند
prankster
U
کسیکه شوخی زننده کند
chain-smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
chain-smokers
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hylicist
U
کسیکه معتقد به مادیات است
non entity
U
کسیکه بودونابوداو یکی است
paralogist
U
کسیکه قیاس نادرست میسازد
fruiter
U
کسیکه درخت میوه میکارد
paradoxist
U
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger
U
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
night walker
U
کسیکه در خواب راه میرود
nightwalker
U
کسیکه شب در خواب راه میرود
sitters
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
gossiper
U
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
sitter
U
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
ortorian
U
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
chain smoker
U
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
purse bearer
U
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
cessionary
U
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
weaner
U
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
songwriter
U
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic
U
کسیکه درخواب راه میرود
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
stargazer
U
کسیکه به ستاره ها خیره شده
revenant
U
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
pseudologist
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
pseudologer
U
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
proselyte
U
کسیکه تازه بدینی واردشود
libertine
U
کسیکه پابند مذهب نیست
deadhead
U
کسیکه بدون بلیط سوار
libertines
U
کسیکه پابند مذهب نیست
demonist
U
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
soliloquizer
U
کسیکه باخود حرف میزند
processionist
U
کسیکه با دستهای راه میافتد
autodidact
U
کسیکه پیش خود میاموزد
contrapuntist
U
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
sandbagger
U
کسیکه کیسه شن بکار برد
browser
U
کسیکه جسته وگریخته میخواند
light sleeper
U
کسیکه خوابش سبک است
first nighter
U
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
malaprop
U
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac
U
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
winegrower
U
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
soliloquist
U
کسیکه باخود حرف میزند
presentee
U
کسیکه چیزی باوعرضه شده
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
scapegoats
U
کسیکه قربانی دیگران شود
mumbler
U
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
hylotheist
U
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
syllogist
U
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
irrepressible joy
U
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
rock scorpion
U
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
nonunion
U
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
my neighbour at dinner
U
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
canonist
U
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
smatterer
U
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
irreligionist
U
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
revelationist
U
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
octoroon
U
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
heteroclite
U
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
air controlman
U
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
bedder
U
لله کسیکه بچه را خواب میکند
hemiplegic
U
کسیکه نیم بدنش فلج است
interpolator
U
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
head liner
U
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
orthoepist
U
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
arsonist
U
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
conventionalist
U
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
the observed of all observers
U
کسیکه توجه همه سوی اوست
weekender
U
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
parroter
U
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
free thinker
U
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
would-be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would be
U
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
whitener
U
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
colonist
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
loiters
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
end gatherer
U
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
undertakers
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker
U
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
engrosser
U
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
sadist
U
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
loiter
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered
U
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
gainer
U
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
garreteer
U
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com