Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
occidentally
U
در باختر بشیوه باختریان
strippers
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
U
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
linear
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searchingly
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
U
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
philologer
U
لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
sinologist
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
sweaters
U
کسیکه عرق میکند پلوور
speller
U
کسیکه لغت را هجی میکند
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
waxer
U
کسیکه موم مالی میکند
watchers
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
symposiarch
U
کسیکه جلسهای را اداره میکند
sweater
U
کسیکه عرق میکند پلوور
griper
U
کسیکه مرتب شکایت میکند
fruitarian
U
کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiast
U
کسیکه در بزم شرکت میکند
lobbyer
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
watcher
U
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyists
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
U
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
spoilsport
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
air controlman
U
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
spoilsports
U
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
arsonist
U
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
progress chaser
U
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
end gatherer
U
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
garreteer
U
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
lumberjacks
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack
U
کسیکه الوار وتیر اره میکند
colonist
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists
U
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
engrosser
U
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
moonlighter
U
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
whitener
U
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
knobbler
U
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
demonstrationist
U
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
bedder
U
لله کسیکه بچه را خواب میکند
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
gauger
U
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
wine taster
U
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
circumnavigation
U
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
jawsmith
U
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
foundationer
U
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
documentarian
U
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
inlander
U
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
disseisor
U
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
wire dancer
U
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
winnower
U
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
wise acre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
paragraphist
U
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
swamper
U
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
wiseacre
U
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
itemizer
U
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
impulsive
U
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
private d.
U
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
barker
U
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
ultraist
U
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
thaumaturge
U
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
relational database
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system
U
پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
lamber
U
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
U
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
penny wise and pound foolish
U
دینار شناس و ریال شناس
lapidarian
U
سنگ شناس گوهر شناس
lapidary
U
سنگ شناس گوهر شناس
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
backwards
U
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distribute
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing
U
سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
virologist
U
متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
occident
U
باختر
bactria
U
باختر
west
U
باختر
west
<adj.>
U
باختر
north west
U
شمال باختر
north westerly
U
در شمال باختر
occidentally
U
سوی باختر
on the west of iran
U
در باختر ایران
north west
U
در حال باختر
north-westerly
U
در شمال باختر
Middle West
U
باختر میانه
south west
U
در جنوب باختر
zephyr
U
باختر باد
zephyrs
U
باختر باد
south west
U
سوی جنوب باختر
wester
U
بسوی باختر رفتن
north wester
U
باد شمال باختر
north westerly
U
وابسته بشمال باختر
north-westerly
U
وابسته بشمال باختر
westerns
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerner
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
torna do
U
یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
western
U
غربی وابسته به مغرب یا باختر
manners
U
اداب
practices
U
اداب
mores
U
اداب
etiquette
U
اداب
rules of decorum
U
اداب
elegant maners
U
اداب
ceremonials
U
اداب
devoir
U
اداب
propriety of behaviour
U
اداب
habitude
U
اداب
ceremonial
U
اداب
rite
U
اداب
good manners
U
اداب
land's end
U
دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
protocols
U
اداب ورسوم
punctual
U
اداب دان
protocol
U
اداب ورسوم
polite
U
مبادی اداب
decorum
U
اداب دانی
he has no manners
U
اداب ندارد
religious rites
U
اداب دینی
unmannered
U
بدون اداب
tactfully
U
مبادی اداب
unmennerly
U
بدون اداب
liturgy
U
اداب نماز
liturgies
U
اداب نماز
preciosity
U
اداب دانی
politer
U
مبادی اداب
tactful
U
مبادی اداب
politest
U
مبادی اداب
tactlessly
U
بدون مبادی اداب
kith
U
علم اداب معاشرت
turkism
U
اداب وسنن ترکی
military courtesy
U
اداب معاشرت نظامی
formality
U
رعایت اداب ورسوم
etiquette
U
علم اداب معاشرت
tactless
U
بدون مبادی اداب
ritually
U
از روی اداب ومراسم
breach of propriety
U
عدم رعایت اداب
military courtesy
U
رفتارو اداب نظامی
savoir vivre
U
دانش اداب ومعاشرت
formalism
U
رعایت ائین و اداب
customs of war
U
اداب عرفی جنگ
punctilious
U
بسیار مبادی اداب
punctiliously
U
بسیار مبادی اداب
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
frenchify
U
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
Scotticisms
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
toilet training
U
اموزش اداب توالت رفتن
anglomania
U
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
Scotticism
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothie
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
cads
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
clownish
U
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
cad
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothies
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothy
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
dictionaries
U
فرهنگ
cultures
U
فرهنگ
culturing
U
فرهنگ
culture
U
فرهنگ
lowbrow
U
بی فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ
lexicons
U
فرهنگ
lexicon
U
فرهنگ
kultur
U
فرهنگ
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
subcultures
U
خرده فرهنگ
armenian
U
فرهنگ ارمنی
enculturation
U
فرهنگ اموزی
encyclopaedia
U
فرهنگ جامع
thesauruses
U
فرهنگ جامع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com