English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intruder U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intruders U کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intrusions U دخول سرزده و بدون اجازه
intrusion U دخول سرزده و بدون اجازه
barges U سرزده وارد شدن
barge U سرزده وارد شدن
barged U سرزده وارد شدن
an intrusive person U کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
supervene U اتفاقا امدن سرزده وارد شدن
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
inofficial U بدون اجازه
awol U غایب بدون اجازه
absent without leave U نهستی بدون اجازه
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
to barge in U بدون دعوت وارد شدن
incognizant U بدون اطلاع غیر وارد
monitor U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitors U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitored U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
intruded U فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intruding U فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intrude U فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intrudes U فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
she doesnt even cough without her husband s permission(consent) U بدون اجازه شوهرش آب نمی خورد
to commandeer something U چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
scavenging U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
secure system U سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
pirate U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirated U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating U بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
keyboard terminal U صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
protect U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protects U محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. U بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
buffer U وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
customs union U مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
modes U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
extensibility U کیفیتی که اجازه میدهد بتن بدون ترک خوردن تغییر شکل کششی راتحمل کند
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
intrusive U سرزده
intrudingly U سرزده
intrusively U سرزده
uninvited U سرزده
accordion fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
folded U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
folds U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
intrusiveness U دخول سرزده
intruded U سرزده امدن
intrudes U سرزده امدن
intrude U سرزده امدن
intruding U سرزده امدن
to burst in U سرزده امدن
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
obtrusively U بطور سرزده ناخوانده
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance U اجازه ترخیص اجازه نامه
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
emulation U رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
one who U کسیکه
dragman U کسیکه
gospeller U کسیکه
blessed is he who U کسیکه
whom U کسیکه
long shot U کسیکه درمسابقات
stalker U کسیکه میخرامد
constructionist U کسیکه قانون
minimalist U کسیکه خرسنداست
introspectionist U کسیکه معتقد به
whomso U بهر کسیکه
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
joggers U کسیکه اهسته می دود
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
jogger U کسیکه اهسته می دود
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
snorter U کسیکه خرناس میکشد
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
waxer U کسیکه موم مالی میکند
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com